۱۳۸۸ بهمن ۵, دوشنبه

تاريخ زرتشتيان با پيدايش اشوزرتشت آغاز مي شود


تاريخ زرتشتيان با پيدايش اشوزرتشت آغاز مي شود . در دوران پادشاهي گشتاسب كياني زرتشتيان افزايش مي يابند . در دوران هخامنشي ،بيشتر پادشاهان و مردمان زرتشتي بودند بدون آن كه آيين زرتشت دين رسمي باشد . ساسانيان دين زرتشتي را دين رسمي كشوراعلام نمودند . دين وحكومت هستند كه مي توانند به يكديگر نيرو دهند . ولي تاريخ نشان مي دهد كه هر زمان دين سالاران با كشورمداران يكي شده اند، دين تحريف و حكومت فاسد شده است .
در دوران هخامنشي ، كه دين رسمي وجود نداشت و پادشاهان به ساير دين ها احترام مي گذاشتند ، ايران زمين مهد آزادی انديشه بود و آفريننده حقوق بشر شد. در دوران ساسانيان كه دين و حكومت يكي شد ، دين در خدمت سياست درآمد و خرابي دين و حكومت هر دو را باعث گرديد !
در سده هفتم ، تازيان بر ايران چيره شدند ، گروهي از زرتشتيان ، زير فشار تازيان و تعصب ايرانيان تازه مسلمان ، ترك دين كردند و گروهي ، در سده نهم به هندوستان مهاجرت نمودند تا در محيطي آزاد ، فرهنگ ديني خود را پاسداری كنند و به آيندگان بسپارند . گروهي از زرتشتيان كه در ايران مانده بودند ، آتش عشق به دين بهي را در كانون سينه و خانواده خود گرم و پر فروغ نگاهداشتند .
يورش سخت تر در دوران استيلای مغول و مغولان به زرتشتيان ، كليميان ، مسيحيان و مسلمانان وارد آمد . بسياری كشته شدند و گروهي به نقاط دور دست پناه بردند تا از ستم و تهديد مغولان درامان بمانند .
در زمان صفويان كه اسلام دين رسمي ايران شد ، فشار به غيرمسلما نان شدت گرفت، اين وضع تاسف بار در زمان قاجار هم ادامه داشت . در دوران سلطنت ناصرالدين شاه قاجار ، پارسيان هند كه از بيداد و فشار وارده به همكيشان خود در ايران آگاهي يافتند ، نماينده عالي رتبه به نام مانكجي ليمنجي هاتريا را به ايران فرستادند . او نزد شاه شكايت برد و با پشتيباني حكومت هند ( امپراطوري انگليس ) موفق شد ، از آن فشارها تا حد زيادي بكاهد . از روی نامه های مبادله شده بين مانكجي و ناصر الدين شاه كه امروز موجود است ، فشار و تبعيض ظالمانه نسبت به زرتشتيان از جمله شامل موارد زير بود :
· زرتشتيان مجبور بودند علامت مشخصه اي روي لباس خود بزنند تا از مسلمانان تميز داده شوند (همانند يهوديان در آلمان نازی )
· زرتشتيان در موقع خريد ، حق نداشتند به اجناس مورد نظر و به ويژه به اغذ يه و ميوه دست بزنند. زيرا به عقيده مسلمانان آن مواد ، نجس مي شد !
· زرتشتيان حق نداشتند در برابر مذهبيون ، سوارچهارپا بمانند و يا در بازار سواره حركت كنند . ( در آن زمان وسيله نقليه معموليچاهارپا بود )
· زرتشتيان روزهاي باراني نمي بايست بيرون بروند كه مبادا خيابان آلوده شود.
· اگر جواني زرتشتي مسلمان مي شد، برادران و خوهران او ، از ارث والدينشان محروم مي شدند و همه ارث ، به جوان تازه مسلمان شده مي رسيد ( اين كار نسبت به يهوديان هم انجام مي شد و وسيله ای بود برای ترغيب و اجبار زرتشتيان و يهوديان به پذيرفتن مذهبی ديگر )
· هنگامي كه يك نفر زرتشتي به دست يك نفر مسلمان كشته مي شد ،مسلمانِ قاتل قصاص نمي شد و تنها مي بايست خون بها ( ديه ) به وارث مقتول زرتشتي بپردازد و به اين ترتيب مسلمانان از ريختن خون زرتشتيان ترس نداشتند .
با پا در مياني مانكجي و پشتيباني دولت هند ِ انگليس ، ناصرالدين شاه دستور داد تا پاره ای از اين موارد اصلاح شود و از فشار و بيداد كاسته گردد . در جريان انقلاب مشروطيت ايران كه منجر به پديد آمدن قانون اساسي 1906 شد ، گروهي از زرتشتيان به مشروطه طلبان ياری دادند .
اردشير جي ريپورتر سومين نماينده پارسيان در ايران كه استاد مدرسه علوم سياسي هم بود در آموزش اصول دموكراسي وآزادی به دانشجويان وهمراهي بامشروطه طلبان و رجال آزادی خواه ايران ، موثر بود . زرتشتيان چند تن كشته دادند و سر انجام توفيق يافتند در مجلس شوراي ملي كرسي برای زرتشتيان و ساير اقليت های مذهبي تأمين نمايند .
امروز: از سال 1950 عده ای از پارسيان هند ، در طلب زندگي بهتر و فرصت هاي فرهنگي و اقتصادي اميدبخش تر ، به اروپا و آمريكا آمدند . پس از انقلاب 1979 ايران هم عده اي از زرتشتيان ايران به امريكا ، اروپا ، كانادا ، استراليا و ديگر كشورها مهاجرت كردند . در حال حاضر، زرتشتيان مقيم اين قاره ها اجتماعات و انجمن هايي براي حفظ سنت های فرهنگي و مذهبي خود تشكيل داده اند . در آمريكا ، كانادا و استراليا به همت و سرمايه ايراني زرتشتي رستم گيو در ده مل ، مراكز زرتشتي « دَرِ مِهْر » ساخته و بر پا شده است و خدمت بزرگي به يگانگي و بقای فرهنگ زرتشتي در خارج از ايران و هند انجام داده است .
در هندوستان زرتشتيان با نام پارسي، از پيشگامان و بنياد گزاران صنعت ، تجارت ، بانكداری ، كشتي سازی ، بيمارستان های مدرن و مدارس عالي هستند . هواپيمايي تجارتي هند ( ايراينديا ) ، نخستين كارخانه ذوب آهن در جمشيد پور ، نخستين شركت كشتي سازی هند ، و نخستين كارخانه نساجي هند متعلق به پارسيان است. عده ای از نخبه ترين ، قضات ، سفيران ، مديران ، پژوهشگران و افسران هند پارسي بوده و هستند .
پدر انرژي اتمي هند يكنفر پارسي است . فرماندهان نيروهای مختلف هند، از پارسيان بودند و تنها مارشال هند و فاتح جنگ هند و پاكستان، يك تن پارسي است . در پاكستان هم زرتشتيان به مقام وزارت و سفارت رسيده اند .
در ايران نيز زرتشتيان با وجود كمي عده ، در دوران پهلوی، در آباداني و سازندگي ايران سهم مهمي به عهده گرفتند . نخستين بانكدار مدرن، موسس آبياری نوين و پدر شهرسازي نوين در ايران زرتشتي بودند . در شماری از شهرها ، زرتشتيان اولين كارخانه برق و تلفن را داير كردند . مدارس زرتشتيان در تهران ، يزد وكرمان از برجسته ترين مدارس بوده و زماني تعداد مدارس زرتشتيان در يزد از شمار مدارس دولتي ، بيشتر بود .
سهم زرتشتيان در فرهنگ و بهداشت ايران – به نسبت جمعيت – بر اكثريت فزوني داشت . در بين زرتشتيان ايران بي سواد وجود نداشت و زرتشتيان – به نسبت جمعيت – بيشترين شمار پزشك ، مهندس و استاد دانشگاه را به ميهن خود ايران دادند . نخستين غير مسلمانان ايراني كه به مقام معاونت نخست وزيري ، معاونت وزارت ، سپهبدی و رياست دانشگاهي رسيدند ، زرتشتي بودند .
در امريكا و كانادا عده ای از زرتشتيان و پارسيان در دانشگاه های معتبر به كار آموزش و پژوهش ، سرگرمند و يكي از رهبرهای بزرگ اركستر فيلار مونيك امريكا پارسي است . با وجود ويژگي های اخلاقي ، اجتماعي و قومي مشترك زرتشتيان در اجتماع پارسيان هند و زرتشتيان ايران – كه سازندگي ، كوشش ، پركاري ، ابتكار درستي و دهشمندي ، از جمله آن هاست – بيشتر خارجي هايي كه درباره پارسيان گزارش داده اند ، فكرشان متوجه ثروت و دهشمندی آنان بوده و روش دخمه و احترام به آتش را هم هيجان آميز دانسته اند . ولي به ساير توفيقات و برجستگي های زرتشتيان كمتر اشاره كرده اند.
مثلاً كمتر كسي در خارج از هند و ايران از سهمي كه پارسيان در تحصيل استقلال هند داشته اند و يا سهم زرتشتيان در انقلاب مشروطيت ايران آگاه است .سه رئيس كنگره هند ،درنخستين بيست ساله مبارزه آزادی طلبانه بر عليه امپراطوری انگلستان، پارسي بودند . پارسيان دوش به دوش گاندی ، نهرو و ساير رهبران هند ، برای آزادی آن كشور مبارزه كردند . نخستين كس در انگلستان به نمايندگي مجلس عوام انتخاب شد ( از حزب ليبرال ) يك تن پارسي بود. در انقلاب مشروطه ايران زرتشتيان فعال بودند و كشته دادند !
موفقيت های زرتشتيان ، انعكاس معتقدات و باورهای آنان در الگوهای رفتاريشان است . وفاداری ، درستي ، پركاری ، شجاعت و سازندگي اجزاء تفكيك ناپذير تعاليم زرتشت است .
پرفسور جكسن استاد دانشگاه كلمبيا ، درباره ايرانيان باستان ( زرتشتي ) مي نويسد : ايرانيان تحت باورهای ديني شان ، دارای فروزه هايي هستند كه در سازندگي كوشش و ارزش های علمي جلوه گر مي شود .


بر گرفته شده از سايت ارزشمند يتااهو


۱۳۸۸ بهمن ۲, جمعه

سير انديشه در تاریخ فرهنگ ایران باستان



در آيین مهر ایران باستان یا فلسفه ی میترايیسم دو خدای اصلی ، حاكم بر دیگر نیروهای طبیعت اند. یكی میترا، نماد خورشید و


دیگری آناهیتا، نماد آب و باروری .
نه میترا می تواند به تنهايی هستی را بنیان نهد و نه آناهیتا . هر دو به یاری یكدیگر و هماهنگ با هم در كار آفرینش و زایش


هستند. این قانون حاكم بر طبیعت است ، كه در جهان بینی ایرانیان باستان بازتاب یافته است .
این طرز اندیشه كه در تاریخ فلسفه دوآلیسم نامیده شده است در شرق با تائوایسم چینی و در غرب با دیالك تیك هگل ، فیلسوف


آلمانی همگونی دارد.

زرتشت
در جهان بینی زرتشت ، پیامبر دانای ایران باستان ، دو نیروی سپنتا مینو و انگره مینو در جهان وجود دارند.

سپنتا مینو، روشنائی و حقیقت است و انگره مینو، تاریكی و دروغ . این دو نیروی متضاد ، در طبیعت و جامعه دركارند .


زرتشت فلسفه ی خود را بر اساس دو اصل نور و تاريکی بنیان نهاد. سروده های نخستین زرتشت به نام " گاهان " يا " گات
ها "
بازتاب این طرز تفكر هستند .

فلسفه ی دوگانه گرايی زرتشت به جای طبیعت به انسان توجه دارد. یعنی از روز و شب ،

روشنائی و تاریكی ، گرم و سرد ، زمستان و تابستان متوجه خوب و بد ،

راستی و دروغ ، آزادی و بردگی ، مهربانی و ستم در زندگی اجتماعی شد.


بدین ترتیب دوآلیسم ساده و ابتدايی میترايیزم به دوآلیسم پیچیده ی زرتشت گرايید . آشتیِ تضاد ها جای خود را به جنگِ تضاد ها


داد ؛ تا آن زمان كه روشنايی و راستی بر تاریكی و دروغ پیروز آیند .

مانی


مانی ، فیلسوف قرن سوم ميلادی در دوره ی ساسانی زندگی می کرد. او خود را پيامبر ناميد و دين مانوی را بنيان گذاشت .

بیشتر پژوهشگران كه یكی از آنها " ویدن گِرن " محقق سوئدی است، مانی را پایه گذار فلسفه ی " گئوستیك " می دانند.

اندیشه ای كه با شناخت و مطالعه ی طبیعت همراه است .

مانی می گوید با آگاهی به خود و طبیعت است كه می فهمیم :

كه هستیم ؟ از كجا آمده ایم ؟ و به كجا می رویم ؟

آن باوری می تواند جهانی و انسانی باشد كه بر دانش طبیعت استوار گردد. باید از راه دانش به نجات روشنايی از دست و زنجیر

تاریكی بكوشیم .

چینی ها مانی را " لائوتسه " ی دوم لقب داده اند . لائوتسه بنیان گذار فلسفه ی تائوایسم بود .


پیروان بودیسم ، مانی را بودای روشنايی نامیده اند .


اروپايیان او را پیامبر روشنائی ( the prophet of light ) می شناسند .


مانی می گوید امروز ، روشنايی به زندانِ تاریكی افتاده است و تلاش انسانِ فرزانه باید آن باشد كه این روشنائی را از زندان

تاریكی نجات دهد و به نورِ جاویدان برساند .


مفهوم " تائو " ( Tao ) در سیستم فلسفی لائوتسه به دامنه ی سایه و دامنه ی آفتا بی كوه اشاره دارد. یكی سرد و دیگری گرم

است. تائو دارای دو نمود است : یكی " ین " ( yin ) یعنی مادینه و دیگری " یان " ( Yan ) یعنی نرینه . " تائو " ( Tao ) ،

رابطه ی این دو نیرو است كه زمینه ی حركت را تشكیل می دهد . همانند " عشق " در شعر مولوی بلخی . این دو انرژی در

سراسر فرهنگ ، شعر ، هنر و نقاشی چینی انعكاس یافته است .


مانی در سال 276 ميلادی در زمان بهرام دوم ساسانی کشته شد.


آيین مزدك


مزدک ، فيلسوف قرن پنجم ميلادی نيز در دوره ی ساسانی زندگی می کرد.

در آيین مزدك ، دوآلیسم فلسفی به دوآلیسم اجتماعی رسید كه تأكید بر دو گروه اجتماعی داشت .

یكی زراندوزان و ثروتمندان و دیگری تهی دستان .


مزدك می گفت : سه گوهر جاودان است كه مزدا به مردم ارزانی داشته است ؛


آتش ، خاك و آ ب .


خداوندگار در آفرینش گیتی این سه گوهر را پخش نكرد تا از آن به یكی کمتر و به دیگری بیشتر دهد. میوه های بر آمده از این


گوهرها را نیز به همگان داد.


شادیِ زیستن برابر را به همه داد . نظم مزدا این است و هر چه جز این باشد آشفتگی و تیرگی است.


در زمینه ی اخلاقی و رفتار اجتماعی ، تكیه ی مزدك بر دوگانگی بین تئوری و عمل یا گفتار و كردار است .


او بر این باور بود كه روشنی اندیشه و سرودهای بزرگداشت آتش بايد هم در گفتار باشد و هم در كردار. او می گفت: اگر آتش را


در معابدِ خود روشن نگه می داریم ، بايد بر دل هایمان نيز تاریكی حاكم نباشد و روشنايی حاکم باشد!


همین تفاوت بین گفتار نیك و كردار نیك بود كه در تاریخ ادبیات سده های میانه ، در شعرِ حافظ خود را با عنوان فرهنگِ تزویر و


ریا به خوبی نشان داد.


در زندگی كوچ نشینی ایرانِ باستان كه دوستی و برابری حاكم بر روابط انسانها است . دوآلیسم آيین مهر در آشتی با یكدیگر است .


 در زندگی روستا نشین و شبانی دوران زرتشت كه تفاوت های اجتماعی خود را می نمایاند، دوآلیسم ساده ی میترايیسم به


تضادهای آشتی ناپذیر نور و ظلمت ،


راستی و دورغ ، نیرو های اهورايی و اهریمنی می گراید.

تلاش زرتشت ، مانی و مزدك بر آن است كه این تضاد های آشتی ناپذیر را به هماهنگی و همگونی ابتدايی برگردانند . این


فرزانگان تاریخ فرهنگِ ایران باستان ، خواستار پیروزی نور بر ظلمت ، روشنايی بر تاریكی ، راستی بر تزویر و ریا ، عدالت


بر ظلم ، دانايی بر نادانی و شادی بر اندوه و غمِ زندگی هستند .


این نهادِ فكری در جنبش های فرهنگی ، اجتماعی و فلسفی پس از دوران باستان نیز خود را نشان داده است كه نمونه هایِ


 بر جسته اش را می توان در شعر رودكی سمرقندی ، فردوسی توسی ، خیام نیشابوری ، باباطاهر همدانی ، مولوی بلخی و


حافظ شیرازی به روشنی دریافت .



.http://www.farsi.se/Gy_boken/1_4_mitrayism.htm