۱۳۸۹ فروردین ۱۰, سه‌شنبه

زن در اسلام

پدیده ای به نام دین اسلام  در عربستان زمانی به وقوع پیوست که در کنار قبیله های پدر سالار ؛ قبایل مادر تبار هنوز درحال نفس کشیدن بود.و زنان بجز در بعضی موارد از احترام و قدرت بالایی برخوردار بودند.دست آورددین جدیدشاید به نوعی پایان دادن به این دوگانگی در آن دیار بود.بت هایی که محمد کمر به نابودیشان بست(اعراب آنان را می پرستیدند)اکثرن الاهه هایی از جنس زنان بودند!محمد با شکستن آنها و جایگزینی الله که از جنس مرد بود،در واقع جایگاه اجتماععی زنان را نابود کرد.خیلی از آیاتی که محمد ادعای نزول آنان از جانب الله را دارد در واقع برای تنزل جایگاه زنان در این منطقه بوده است.از جمله قانون زنا در مقابل آزادی جنسی زنان که از آنان سلب شد.و بر حاکمیت مرد بر جنس زن مهر تائید خورد.و یا درآیه هایی که در مورد حجاب زنان است به طور آشکار بیان کرده که زن به دلیل اغوا گری و فساد باید پوشیده بماند تا مبادا مردان به گناه بیفتند.(قدمی دیگر برای بهره کشی اززنان)!با نهادینه شدن پوشش  طی قرنها و دورانهای گوناگون این پوشش ایدئولوژیکی به شکل فرهنگ در آمد و نقش عمده ای را در خانه نشین کردن زنان و در نتیجه عدم کار آیی در فعالیتهای اجتماعی اعمال کرد.زن تبدیل به برده ی جنسی و ماشین تولید بچه شد...واینچنین به طور عمده در جوامع اسلامی زنان موجودات درجه دوم هستند.قوانینی مثل ارث؛سرپرستی کودکان،شهادت زنان،تمکین؛چند همسری..و ده ها مورد دیگر نشان دهنده ی این است که اسلام برای زنان بر خلاف ادعایی که دارد جز ذلت و اسارت چیزی به همراه نداشته است.

۱۳۸۹ فروردین ۵, پنجشنبه

مراسم سیزده بدر



 
سيزده بدر روز و مراسم هاي روز 
طبيعت
سيزدهمين روز از هر ماهي در گاهنامه‌ي ايراني تير يا تيشتر نام دارد و روز سيزده ماه فروردين به جشن سيزده بد‌ر  و روز طبيعت نام گذاری شده است.

جشن سيزده فروردين ماه روز بسيار مبارک و فرخنده است. ايرانيان چون در مورد اين روز آگاهي کمتري دارند آن روز را نحس مي دانند و براي بيرون کردن نحسي از خانه و کاشانهً خود کنار جويبارها و سبزه ها مي روند و به شادي مي پردازند.

  نام گذاری اين روز:

در سيزدهمين روز از تیر ماه، آرش كمانگير، پهلوان ايرانی با پرتاب تير، مرز ميان ايران و توران را جدا كرد و در پي آن اشتی  مردمی را ميان توران و ايران كه سال ها در جنگ بودند پايدار ساخت. به يادبود او ايرانيان جشن تيرگان را در ماه تير برپا كردند و سيزدهمين روز از هر ماهي را تير يا تيشتر ناميدند.
  تِشتر یا تير كيست؟

در ميتخت‌هاي (اساطير، Myths) ايراني،  تِشتر یا تير ايزد بانوي بارندگي است كه در آسمان‌ها به ريخت اسپ سپيدي در رهروي است و هرگاه با ديوي به نام اَپوش بجنگد و برنده شود، سالي پر از سبزي و خرمي و باران در پيش است. از سويي گويند كه جمشید شاه پیشدادی هم هر سال در روز سیزده نوروز در دشت سبز و خرم چادر بر پا می کرده و بارهمگاني می داده که سپس به گونه‌ي آیین درمی آید و از همين روي ايرانيان روز سيزدهم فروردين كنار سبزه‌ها، چشمه سارها و جويبارها مي‌روند و به ويژه زنان كه نماينده‌ي آناهيتا، ايزد بانوي آب هستند با نوازش سبزه‌ها و گره زدن آنان {داستان گره زدن سبزه در پايين آورده شده}، پشتيباني خود را از ايزد بانوي باران نشان مي‌دهند.


                         


برگزاری آيين جشن سيزده بدر: .

 
نیاکان ما بامداد روز سيزده فروردين سفره نوروزی را بر مي چيدند و سبزه ها را با خود بر مي داشتند و به دشت، بيابان و کشتزارها مي بردند و به آب روان مي سپردند كه نشانه‌ي ‌پيشكشي دادن به ايزد بانوی آب ها است و با نيايش به درگاه اهورامزدا آرزوی بارش باران و سالی پر از فراوانی و شادی می كردند.

آنان در زمین تازه روییده و سرسبز و آکنده از انبوه گل و گیاهان بياباني به شادی، ترانه سرایی، پایکوبی، بازی های گروهی، بادبادک پرانی، سوارکاری، هماورد جویی جوانان، آب پاشی و آب بازی می پرداختند و با گرد آوری سبزه از دشت و كوه به پختن آش و خوراکی های ویژه مي پرداختند، که همه ریشه در فرهنگ زیبای ايراني دارد و آن شاد کردن، خنداندن و آشتی و در پي آن فروریختن اندیشه های پلید و تیره است.

سبزه گره زدن:



سيزده بدر روز و مراسم هاي روز 
طبيعتدر ميتخت‌هاي (اساطير، Myths) كهن ايران، مَـشـیـه {=آدم: آدم واژه‌ی پارسی و كوتاه شده‌ی واژه‌ی اوستايی ايودامَن به مانك (معنی) نخستين آفريده است که به ديگر زبان‌ها رفته است.} و مَـشـیـانـه (حوا) روز سیزدهم فروردین با گره زدن دو شاخه ی موُرد، برای نخستین بار در جهان پايه‌ي پيوند خود را بنا هشتند. امروزه هم دختران و پسران دم بخت با گره زدن سبزه در روز سيزده فروردين با گواه گرفتن نهاد (طبيعت، Nature) از اهورامزدا آرزوی پيوندی خوب می كنند.
 
انگيزه نافرخندگی روز سيزده و مَر (عدد) سيزده:

درباره نافرخندگي روز سيزده گفتارهاي گوناگون هست كه نياز به پژوهش بسيار دارد، از اين رو در اينجا دو ديدگاه جداگانه را برسي مي كنيم كه درست بودن يكی از اين دو ديدگان نياز به كاوش بسیار دارد.
 
ديدگاه نخست چنين است: همانگونه كه گفته شد آرش كمانگير پس از پرتاب تير، مرز ميان ايران و توران را شناساند، ولي پس از آن جان خود را از دست داد و گويند نافرخندگی روز سيزده در نزد نياكان ما وهمچنين گسترش آن مَر (عدد) 13 در جهان، برای نافرخنده بودن مرگ آرش كمانگير در اين روز است.
 
ديدگاه دوم چنين است: در فرهنگ ایران هیچ یک از روزهای سال نافرخنده شمرده نشده ولی چون پس از تاخت تازیان به ایران، آنان هفت روز در هر ماه را نافرخنده می دانستند و سیزده هم در شمار آن بوده، گويند نافرخندگی سيزده از اينجا ريشه گرفته است.


                                    جشن سیزده بدر فرخنده باد 



http://hamazoor.ir/persian/index.php?option=com_content&task=view&id=1276&Itemid=1066
    

۱۳۸۹ فروردین ۳, سه‌شنبه

مناسبت های ماه فروردین




                        هر روزتان نوروز نوروزتان پیروز 
                                                             (3748 زرتشتی)



سرآغاز سال در ميان زرتشتيان، در شمار ماه هايي است كه مناسبت‌هاي آييني و  شاد فراواني دارد. در اينجا به برخي از آنها اشاره مي‌كنيم:
نخستين مناسبت، آيين كهني است به نام«جاي سبزباد» كه در آغازين روز از نوروز برگزار مي‌شود و خويشاوندان ودوستان درگذشتگان سال پيش، به ديدار خانواده درگذشته مي‌روند. اين آيين پرسه نيست و با آن تفاوت دارد.
مناسبت دوم، زادروز اشوزرتشت است كه در روز ششم فروردين ماه گرامي‌داشته مي‌شود.در اين روز نخستين پيام‌آور يكتايي و يگانگي خداوند، از پدري پوروشسب نام و مادري به نام دغدو زاده شد و چون نام خاندان پدريش اسپنتمان بود، او نيز زرتشت اسپنتمان نام گرفت.
مناسبت ديگر در اين ماه فرودگ(فرودك) است كه نوزدهم فروردين‌ماه برگزار مي‌شودونخستين جشن ماهانه به شمار‌مي‌آيد. چون در فروردين‌روز از فروردين‌ماه است.
اين آيين به فروهر درگذشتگان مربوط مي‌شود و در اين روز زرتشتيان به آرامگاه‌ها مي‌روند و براي فروهر نياكان خود آرزوي گروسمان‌نشيني مي‌كنند.


http://www.t-z-a.org/Aein/farvardin02.htm

بی خوابی

میخواستم اولین پستم در سال نو چکامه ای در ستایش بهار باشد...اما خبر رفتن خود خواسته ی منصورخاکسار برادر نسیم خاکسار بشدت مرا غمگین کرد. گفتنیها را دوستان گفته اند،و پس از این هم خواهند گفت...
اسبم

اسبم را نمی‌خواهی، اسبم؟

تا چهار نعل بتازی 

در جاده های روشن،‌تاريك، روشن.

دستم،

دستم را نمی‌خواهی، ‌دستم؟

تا بگذاريش بر يال نسيم

كه می‌گذرد

از شاخه به شاخه

برگ به برگ.

قلبم

قلبم را نمی‌خواهی، قلبم؟

كه بگذاريش در تهی اين صدف

تا باز بوی دريا را بشنوی.

همه را به تو مي بخشم 

جز اين كهولت كمال يافته را.

مي‌خواهم بنشينم با آن 

بر ساحل اين دريای روبرو 

جاری بين دو ابديت

و تماشا كنم امواج روی هم غلتانش را، تماشا

تا خوابم ببرد.
جولاي 2002 اوترخت