۱۳۸۹ اسفند ۷, شنبه

این مرد کیست؟

 (برگرفته از ویکیپدیای فارسی)

·         250 سال پیش در ایران زندگی میکرد
·         شیعه مذهب بود.
·         خواندن و نوشتن و حفظ کردن قرآن را نزد مادرش آموخت.
·         شجاع و با اراده بود و از مرگ ترسی نداشت.
·         میگویند به چند زبان زنده دنیا آشنایی داشت. به ترکی، فارسی، و عربی تسلط کامل داشت و فرانسوی و روسی را توسط بازرگانان فرانسه و روسیه آموخت.
·         از وی به عنوان فردی متعصب و خشک مذهب نام برده اند.
·         با روحانیون دینی به نیکی رفتار میکرد. با اهل شریعت با احترام و رافت میزیست.
·         همیشه نماز میخواند. شبها علی رغم خستگی و کار زیاد، نماز شبش فراموش نمیشد.
·         پس از مرگش، وی را به نجف اشرف بردند و در جوار آرامگاه امام اول شیعیان به خاک سپرده شد.

  آیا او را شناختید؟
 
بله، او محمد
 
فرزند محمد حسن خان،
معروف به "آقا محمد خان"
یا "آغا محمدخان قاجار" است.
 
علاوه بر موارد فوق، تاریخ در باره او چنین مینویسد:
·         پس از حمله عمومی و سقوط کرمان، سربازان وی تمامی کسانی را که در غیر از«بست» قرار داشتند به قتل رسانده وتمامی اموال ودارایی‌ها را ضبط و به نوامیس تعرض کردند این وضع تا زمان فرمان توقف غارت توسط خان قاجار ادامه داشت. پس از آن و پس از آنکه خان قاجار متوجه فرار موفق شهریار جوان زند گردید دستور داد که تمامی مردان کرمانی از چشم نابینا گردند و حتی کسانی را که به بست رفته بودند نیز از این دستور مجزا نکرد. بیست هزار جفت چشم به ‌وسیله سپاه قاجار تقدیم خان شد.(سر پرسی سایکس این تعداد را هفتادهزار جفت می‌خواند).
·         پس از آنکه لطفعلی خان زند به بم فرار کرد و با خیانت حاکم بم دستگیر و به فرستادگان آقامحمدخان تحویل داده شد، شهریار زیبای زند به دستور آقا محمد خان توسط چهارپاداران مورد تجاوز جنسی قرار گرفت و چشم‌های شهریار زند از کاسه خارج گردید. خان قاجار قصد داشت که به شهریار جوان افسار زده و در مسافرت‌ها به عنوان حیوان در پای رکاب خود بدواند که به علت ضعف و زخمهایی که برداشته بود این کار میسر نگردید. نهایتا در تهران به زندگی لطفعلی خان خاتمه داده شد.
·         پس از لشکرکشی و تصرف شهر تفلیس، آغامحمدخان دستور ویران کردن قسمتی از شهر و قتل عام مردم را داد و باردیگر سربازان وی در این شهر بدستور او به تجاوز به ناموس مردم دست زدند. تمام کلیساهای شهر ویران شد و روحانیون مسیحی دست بسته به رود ارس انداخته شدند. در نهایت آغا محمد خان با پانزده هزار تن از دختران و حتی پسران شهر که آنان را به اسارت گرفته بود به تهران بازگشت. اینان برای سواستفاده جنسی و نیز برای بردگی به ثروتمندان فروخته شدند.
·         بعد ار آن به خراسان لشکر کشید و شاهرخ، پسر نادر را که کور و پیر بود به همراه همه درباریانش به قتل رسانید تا انتقام کشتن فتحعلی‌خان را بگیرد. خان قاجار برای افشای محل جواهراتی که نادر از هند آورده بود شاهرخ را به حدی شکنجه کرد که وی در زیر این شکنجه‌ها جان سپرد. آقامحمدخان پس از کشف محل جواهرات نادر، آنان را روی سفره گسترد و از شدت عشق به طلا و جواهر، بر آنان غلتید.
·         زمانی که آقا محمد خان قاجار شهر کرمان را در محاصره داشت سربازی که یکبار جان وی را نجات داده بود به او خیلی نگاه می‌کرد و گویا با نگاه خود می‌خواست که آن ماجرا را به یاد خان بیاورد. آقا محمد خان نیز دستور داد تا چشم‌های او را در بیاورند..
·         سر جان ملکم درباره او میگوید: " در مورد بیرحمی و سنگدلی او همین بس که برای جانشین کردن برادر زاده خود باباخان از کشتن برادران و پسرعموهای خود نیز احتراز نکرد یا اینکه پس از دستگیری لطفعلی خان زند تمام مردان کرمان را اعم از پیر و جوان یا کشت یا کور کرد و شهر کرمان را به شهر کوران تبدیل ساخت درحالیکه کرمان را تسخیرکرده بود و از شهرهای خود او بحساب می‌آمدند و مردم کرمان جزء ملت خود او بودند".
 
حالا دوباره برگردين بالا ويژگيهاي شخصيش رو بخونين !
این مطلب را یکی ا ز دوستانم برای من میل کرده بود...


 

۱۳۸۹ بهمن ۱۸, دوشنبه

29 بهمن ماه جشن اسفندگان و روز گراميداشت زمين بارور و بانوان



  زرتشتیان ایران هر سال 29 بهمن ماه واپسین جشن از سری جشن های ماهیانه 
  زرتشتیان را باگرامیداشت مقام زن و مادر جشن می گیرند...
  ايرانيان دوران باستان ، از گذشته‌هاي دور تحت تاثير و نفوذ  مادر خدايان يا الاهه گاني بوده‌اند كه آنها را حمايت مي‌كردند. با دگرگوني نقش زن و تاثیر بسیار زیاد و سود مند او در جامعه ، گروه خدايان مادينه برتری یافتند و دست به آفرينش و كارهاي خارق‌العاده زدند. اين خدایان مادینه  داراي تنديسهايي بوده‌اند كه دربعضی ازنقاط    سرزمين ايران و ديگر نقاط جهان يافت شده اند.
اين پيكرك‌ها خصوصيات زنانه روشنی  دارند كه نماد باروري و مادري و زايش آنهاست. با آغاز پيام‌آوري اشوزرتشت،  و رواج  يكتاپرستي و کمرنگ شدن چند خدایی ،  ساير خدايان به مقام پست تر سقوط کردند  و بدين‌ترتيب امشاسپندان و ايزدان با حضور خود مفاهيم انتزاعي برخاسته از اين خدايان را در درون خود و در باور مردمان حفظ نمودند. اين فاصله‌گرفتن از خدايان اساطيري بطور كامل نبوده و آدمي كه مجذوب قدرت بی پایان خداوندان مادینه  استوره‌اي خود بود، با اقدامي نمادین  بخشي از قدرتخارق العاده ی  زنانه آنها را  به شکل های  داستان‌هاي فلوکلور   جاي داده (چهل گیسو)و قسمتي ديگر را هم به صورت زن برتر در ادبيات خود زنده مي‌كند .
آناهيتا و اشي از جمله ايزدبانوهاي ايراني مي‌باشند كه در جاي‌جاي نوشته‌هاي باستاني جلوه گری می کنند .در ميان امشاسپندان به  زبان اوستايي، سه امشاسپند نخستين يعني وهومن – اشه‌وهيشته و خشتره‌وئيريه، نرينه، و سه امشاسپند بعد يعني سپنته‌آرمئيتي و هئوروتات و امرتات از نظر لغوي، مادينه‌هستند . از سوي ديگر با نگرشي ژرف در معناي اين سه نيروي اهورايي
سپنته‌آرمئي‌تي: مهرورزي افزاينده كه بعدها به شكل سپندارمذ يا اسفند تغييرشكل داده است كه در باور باستان، زمين نماد آن است .
هئوروتات: رسايي كه زايش، بالندگي و خروش آب‌ها و چشمه‌ها در ذهن ايراني يادآور اين نيروي خدايي است.
امرتات: بي‌مرگي و جاودانگي كه رويش و بالندگي گياهان و سبزينگي، نماد باستاني آن است
مي‌توان به این نتیجه رسید که  ریشه ی  اصلي اين سه امشاسپند، مهرورزي و عشق بي‌آلايش و ازخودگذشتگي و پروراندن و زايندگي است و نشانگر اهميت نقش زن و مادر در انديشه و باور انسان نخستين و ايرانيان باستان است.  اگر در باور ايراني مرد داراي قدرت مردانگي و تفكر و خردورزي بيشتري است، در برابر آن زن نيز داراي مهرورزي، عشق پاك، پاكدامني و ازخودگذشتگي فراوان‌تري است كه هیچکدام به تنهایی راه بجایی نخواهند برد و با یکدیگر به کمال و پویایی می رسند. در گاهان ، اشوزرتشت خوشبختي بشر را وابسته به ميزان دانش و خرد انسان مي‌داند نه جنسيت و قوميت و رنگ و نژاد. و از ديدگاه وي همه انسان‌ها ...همه زنان و مردان...داراي حقوق یکسانند. او دختران را در گزينش همسر آزاد شمرده و عشق پاك و دانش نيك را دو معيار اصلي مي‌داند و خوشبختي همسران جوان را در زندگي زناشويي در اين مي‌داند كه هر يك بكوشند تا در راستي از ديگري پيشي جويند.
اين نوع تفکر در دورانی از تاریخ که  در  بسياري از سرزمين‌ها و فرهنگ‌هاي جهان باستان،  فرزند دختر داشتن را ننگ می دانستند و حتي گاهي پس از تولد  زنده در گور می کردندبسیار قابل تامل است. در ايران باستان زن همكار و همفكر مرد در زندگي زناشويي و حتي گاهي در زمينه حقوقي( ديني و مذهبي) جنگ و پهلواني بوده‌است!
پیشا پیش روز مادر بر  همه ی مادران بزرگوار ایرانی شاد  باد..