جشن نوروز از نخستين روز بهار همراه با شكوفهي درختان و سرسبزی نهاد (طبيعت، Nature) و شادی آغاز میشود. برابر با گفتهي باستان شناسان، در گذشته اين جشن يك ماه به درازا ميكشيد ولي امروز تا جشن سيزده دنبال ميشود.
جشن نوروز را بسياری از بزرگان جهان باشكوه ترين جشن گيتي ناميدهاند و بزرگترين جشن مردمي ايرانيان است كه از روزگاران بسيار دور براي ما به يادگار مانده است و بنياد ميتُخت (اسطوره، Myth) آن را به جمشيد شاه پيشدادي پيوند ميدهند، همچنانكه اين جشن تا امروز به نام جشن نوروز جمشيدی آوازه مند است.
گويند به زمان جمشيد شاه سرما و توفان بزرگی ايرانويچ را فرا میگيرد و در پايان سال سوم، در آغاز بهار سرما و توفان به پايان میرسد و به شادی آن، جشن بزرگی برپا می كنند، كه جشن نوروز مینامند.
داستان ديگری چنين میگويد: جمشيد شاه پس از يك زنجيره بهسازيهاي چپيرهاي (اجتماعى) بر تخت زرين نشست و دوري (فاصله) ميان دماوند تا بابل را در يك روز پيمود و آن روز، روز هرمزد از فروردين ماه بود. چون مردم اين شگفتى را از وى بديدند، جشن گرفتند و آن روز را نوروز خواندند.
جشن نوروز پر بار از فرزانش كهن ايراني است و هنوز جای بسيار برای كاوش دارد و هرچه گفته شود كم است. اگر به گذشته باز گرديم و آيينهاي فراموش شدهاي همچون بابا نوروز (عمو نوروز)، خواجه پیروز (حاجي فيروز)، پنجه يا بهيزك و... را نيز به آن بيافزاييم، خواهيم ديد كه جشن نوروز بسيار گستردهتر از آن چيزي است كه امروز هست.
جشن نوروز با همهي دشمنیهايی كه در درازاي زمان ديده و میبيند، هنوز استوار و پا برجا خود را به رخ جشن های جهان ميكشد.
سبزه يا ششه:
ايرانيان باستان ده روز مانده به جشن نوروز، به انگيزهي فراوانی در سال نو، سه سينی سبزه از گندم و جو و ارزن به نماد هومت = پندار نيك، هوخت = گفتار نيك و هوورشت = كردار نيك، می كاشتند. رنگ سبز آنان، رنگ پاترمی (ملی) ايرانيان و كيش زرتشت است كه نماد امرداد امشاسپند "بی مرگی و جاودانگی" است و آن را مايهي بالندگی فروَهر درگذشتگان میدانستند.
همچنين در گذشته ايرانيان باستان دانههاي گندم، جو، برنج، لوبيا، ميچوك (عدس)، ارزن، نخود، كنجد، باسمر (باقلا)، كاجيله، بلال، و ماش به شماره دوازده ماه را در ستونهايی از خشت خام بر ميآوردند كه باليدن هر يك را به شگون نيك ميگرفتند و بر آن بودند كه آن دانه در سال نو مايهي فزوني و باروری خواهد بود.
انديشه و فرزانش خانه تكاني:
ايرانيان باستان و زرتشتيان امروز بر اين باور هستند كه فروَهر مردگان {ريشه واژهي فروردين} در اين روزها براي سركشي بازماندگان خود به زمين فرود ميآيند و اگر خانه را پاكيزه، آراسته و بستگانشان را شاد ببينند، شادمند ميشوند و برای باز ماندگان خود نيايش ميكنند و گر نه، اندوهگين و افسرده باز ميگردند.
با خانه تكاني، كاشانهي خود را برای برگزاری باشكوه تر جشن نوروز از بيرون و درون پاكيزه، آماده و آراسته میكنند. خانه تكانی همچنين نشان از فرزانش كهن ايرانی دارد كه میگويد در پی آشفتگی، آراستگی و پاكيزگی می آيد.
همهي خانه برای پاكيزگي زير و رو ميشد، چيزهاي كهنه را به دور ميريختند و در آن ميان شكستن كوزه را كه جايگاه آلودگيها و اندوههای يك ساله بود بايسته ميدانستند. ياد آوری میشود كه آيين شكستن كوزه در جشن چهارشنبه سوری هم انجام میشود.
هفت سين:
يكي ديگر از آيين و پيك نوروزی سفرهي هفت سين است كه شمار آن از هفت امشاسپندان آيين زرتشت سرچشمه ميگیرد. دكتر بهرام فره وشی در جهان فروری، ريشهي واژهي هفت سين را از چيدن "هفت سينی" بر خوان نوروزی ميداند كه به آن هفت سينی ميگفتند و با گذشت زمان و افتادن "ي" پاياني آن به گونه هفت سين در آمده. به گفتهي او هنوز هم در برخي از روستاهای ايران اين سفره را، سفرهي هفت سينی مي گويند.
دكتر بهرام فره وشی در جهان فروری، ريشه واژه هفت سين را از چيدن "هفت سينی" بر خوان نوروزی ميداند كه به آن هفت سينی مي گفتند، كه هفت خوراكی را در سينی میگذاشتند! با گذشت زمان و افتادن "ي" پاياني آن به گونه هفت سين در آمد. به گفته دكتر بهرام فره وشی هنوز هم در برخي از روستاهای ايران اين سفره را، سفره هفت سينی مي گويند.
درباره چيدن هفت سين نوشتار زير را از دكتر ناصر انقطاع بخوانيد:
پنج ویژگی و نکته ی در خور نگرش درباره ی هفت سین های باستانی و کهن که از زمان باستان تا امروز ، از سوی نیاکان ما ، بر خوان نوروزی می نهادند این است.
1-نام آنها پارسی باشد 2- با حرف سین آغاز شود 3 – دارای ریشه گیاهی باشند 4- خوردنی باشد 5 – نام انها از واژه های ترکیبی ساخته نشده باشد.
با این نگرش سیب ، سیر ، سماغ ، سرکه ، سمنو ، سبزی یا سبزه و سنجد هفت سینی هستند که همه دارای این ویزگی می باشند.
چيزهايي که روی سفرهي هفت سين می چينند بدين شمارند:
سير : نماد اورمزد
سماك (سماغ): چاشنی زندگی فرشته بهمن و نماد باران
ششه يا سبزه: نماد پندار نيك، گفتار نيك، و كردار نيک فرشته اردیبهشت
سمنو: مايهي سرشته (خمير)، نماد خوبی برای زايش و باروری گياهان به ميانجي فروَهران فرشته شهریور
سيب سرخ: نماد سپندارمد امشاسپند، فروتنی و مهر و شيدايي
سنجد: فرشته خورداد سرچشمهي دلدادگی و باروری و زايندگى
سركه: گندزدایی و پاكيزگی فرشته امرداد نماد جاودانگی
البته غیر از این گیاهان و میوه هاى سفره نشین، خوان نوروزى اجزاى دیگرى هم داشته است که بدین معنی می باشد
آب: نماد خورداد امشاسپند، تندرستی، رسائي
نسك (كتاب) سپند (مقدس، saint): نماد اهورامزدا {بر پايهي باور هر كسی، زرتشتيان: گاتها، يهويان: تورات، مسلمانان: قران، مسيحيان: انجيل و برخی حافظ و...}
آفرينگان یا آتشدان یا امروزه شماله (شمع) و شمالهدان (شمعدان): نماد ارديبهشت امشاسپند، راستی، پاکی و روشنايی
شير و تخم مرغ: نماد وهمن امشاسپند، پندار نیک و نوزايی
اسپند و آويشن: نماد تندرستی و فرخندگي
نارنج: نماد گوی زمين و گردی آن
گلاب: نماد آب ريزان يا آب پاشان
آينه: نماد درخشندگي
انار: نماد پارسايی و پاكي
نشان سالگشت (تحويل سال):
بر سفرهي هفت سين تخم مرغ را روي آينه ميگذارند يا برگ سبز و نارنج را در كاسهي آب مياندازند و گويند هنگام سالگشت تخم مرغ يا برگ سبز و نارنج تكان خواهند خورد.
ميتُخت (اسطوره، Myth) زيبا و كهن و پر از فرزانش ايرانی دربارهي اين تكان چنين میگويد: گويند در ميان درياي بيكران، يك ماهي شناور است كه گاوي را بر پشت دارد و زمين بر شاخ گاو نهاده شده است. به هنگام سالگشت گاو زمين را از يك شاخ به شاخ ديگر مياندازد و همين مايهي لرزش زمين میشود و در پی آن تخم مرغي كه روي آينه گذاشتهاند يا برگ سبز و نارنجي كه در كاسهي آب انداختهاند، ميچرخد.
برگزاری جشن نوروز:
زرتشتيان و یا ایرانیان کهن در نخستين بامداد نوروز در كنار چهارچوب پايين در ورودی خانه اندكی آويشن ميريزند كه نشان برپايی جشن در آن خانه است.
زرتشتيان در نخستين روز سال نو به نيايشگاه مكان زندگی خود میروند تا سال نو را با همبستگی با يكديگر و نيايش به درگاه اهورامزدا آغاز نمايند و سپس مانند هر ايرانی ديگر به ديدار بزرگان، خويشاوندان و آشنايان ميروند.جشن نوروز و سال نو 3750 زرتشتيان(1391 خورشیدی) فرخنده باد و شاد و پيروز باشيد!
http://hamazoor.ir/persian/index.php?option=com_content&task=view&id=2244&Itemid=155
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر