۱۳۹۲ مهر ۲۰, شنبه

تازه ترين هديه حكومت اسلامي، اعطاي "تختخواب سه نفره" به مادران مجردي است كه دختركاني بي پناه با خود دارند!

از وقتی بحث ازدواج فرزند خوانده با سرپرست خانواده پیش آمد ،اولین و بزرگترین سوآلی که ذهنم رو مشغول کرد این بود که چگونه ممکن است  کشوری  با  پشتوانه ی فرهنگی هزاران ساله به جایی برسد که یک عده بیمار جنسی مغز فسیلی  بجای بستری شدن و تحت درمان قرار گرفتن در بیمارستان روانی تبدیل به قانون گزاران کشور مان شده اند! آیا واقعن لیاقت مردم ما این بود و هست؟
هدف از به تصویب رساندن چنین قوانینی آنهم در دورانی که کشورمان با هزاران مسئله ی مهم و حیاتی دست به گریبان است چیست؟ بجز اینکه عوامل حکومت   ملایی برای در قدرت ماندن هر چه بیشتر ار هیچ جنایتی فرو گذار نیستند؟ و اینبار اصلی ترین هدفشان به اعتقاد من فرهنگ ماست، با تزریق چنین قوانین کثیفی که حتا  از قرنها پیش هم متداول نبوده. آقای بابک داد به بهتر شکل ممکن عواقب  این قانون رابر شمرده:

تازه ترين هديه حكومت اسلامي، اعطاي "تختخواب سه نفره" به مادران مجردي است كه دختركاني بي پناه با خود دارند. آنها بايد شانس بياورند و با كسي ازدواج كنند كه مانند نمايندگان مجلس و شوراي نگهبان، عقده هاي جنسي نداشته باشد و نخواهد كه با مادر و دخترش در يك تختخواب سه نفره آميزش جنسي كند! وگرنه امروز حكومت اين راه را فراهم كرده و طرح "قانوني شدن ازدواج ناپدري با فرزندخوانده" به تصويب شوراي نگهبان رسيده است! اين "ضد قانون" آنچنان تبعات ويرانگري دارد كه برشمردن آنها ساده نيست و شايد در خلال انديشيدن به آنها، قلبتان مانند قلب من ياري نكند و بگيرد. براي همين قبلا" بابت عرياني كلماتي كه مي نويسم، پيشاپيش عذرخواهي مي كنم. اين ضد قانون؛ مانعي جدي است براي ازدواج مجدد مادران بيوه اي كه دختركي دارند؛ اما نگران دست درازيهاي قانوني(!) ناپدري جديد به دختركشان هستند و از ازدواج مجدد صرفنظر مي كنند. اين ضد قانون؛ زمينه ناامني و خودكشي و تن فروشي اين زنان را بيشتر از قبل فراهم مي كند. اين ضدقانون؛ بي بندوباري و ولنگاري جنسي در خانه و خانواده را "رنگ قانوني" مي زند و در داخل خانه ها هم مانند اماكن فساد "قبح همخوابگي حضوري" را از بين مي برد. اين ضد قانون؛ زمينه خودكشي و رگ زني و فرار دختران از خانه ناامن ناپدري را از امروز بيشتر خواهد كرد. اين قانون؛ به خاطر گرفتن "خرجي روزانه" بردگي جنسي را عادي مي كند و بر آمار خودكشي مادران، فرار دختران بي پناه و بر ناهنجاريهاي خانوادگي و جرايم اجتماعي مي افزايد. با اين ضد قانون تهّوع آور و بيمارگونه، ما از اين گنداب كثيفي كه همين حالا در زير پوست جامعه ولايي وجود دارد، به سوي جامعه آلوده تري قدم خواهيم گذاشت. جامعه اي كه ناپدري به جاي دادن هديه به دخترخوانده اش، براي او لوازم آرايش و لباس زير و قرص پيشگيري از حاملگي مي خرد و با او و مادر نگون بختش در يك "تختخواب سه نفره" آميزش جنسي قانوني(!) خواهند كرد. دير نيست روزي كه سيلاب اين قوانين طالباني، به درون خانه همه ايرانيان برسد. يادمان باشد آنها دارند "ايران" را از پايه هايش؛ يعني از درون خانه و خانواده ها "ويران" مي كنند و سكوت؛ تاوان سنگيني دارد. ببخشيد از اين صريح نويسي؛ اما در خانه اگر كس است، يك حرف بس است! [بابك داد