پاییز ،
فصل غم ،
فصل به اغماءرفتن طبیعت
فصل رنگهای زرد و نارنجی و قهوه ای
به رنگ مرگ خورشید درافق دریا؟
هر سال با آمدنت ،
اندوهی جانکاه روحم را ـ
در بند می کشد!
اشک های آسمان خاکستری و پرگلایه
بر برگهای بی رمق و
جان داده بر خاک
...صدای ریز شکستن و خورد شدنشان،
زیر پای رهگذران
همه ی تصاویر به یاد مانده ی
دیدگان من از توست!
۴ نظر:
خوشحالم که آمدی چیستا جان
اگرچه پاییزی
چیستا اومدی؟کجا بودی دختر؟
چرا اینهم دلتنگ و بارانی؟؟
سلام عزیز کجا بودی؟دلتنگت بودیم!
چه تصویر سیاهی از پاییز داری!
چیستا جان چرا ناراحتی به من سر بزن.
خوشحال میشم..یه کار جدید دارم .نظرت برای من خیلی مهم هست.می بوسمت.
ارسال یک نظر