۱۳۸۹ بهمن ۱۸, دوشنبه

29 بهمن ماه جشن اسفندگان و روز گراميداشت زمين بارور و بانوان



  زرتشتیان ایران هر سال 29 بهمن ماه واپسین جشن از سری جشن های ماهیانه 
  زرتشتیان را باگرامیداشت مقام زن و مادر جشن می گیرند...
  ايرانيان دوران باستان ، از گذشته‌هاي دور تحت تاثير و نفوذ  مادر خدايان يا الاهه گاني بوده‌اند كه آنها را حمايت مي‌كردند. با دگرگوني نقش زن و تاثیر بسیار زیاد و سود مند او در جامعه ، گروه خدايان مادينه برتری یافتند و دست به آفرينش و كارهاي خارق‌العاده زدند. اين خدایان مادینه  داراي تنديسهايي بوده‌اند كه دربعضی ازنقاط    سرزمين ايران و ديگر نقاط جهان يافت شده اند.
اين پيكرك‌ها خصوصيات زنانه روشنی  دارند كه نماد باروري و مادري و زايش آنهاست. با آغاز پيام‌آوري اشوزرتشت،  و رواج  يكتاپرستي و کمرنگ شدن چند خدایی ،  ساير خدايان به مقام پست تر سقوط کردند  و بدين‌ترتيب امشاسپندان و ايزدان با حضور خود مفاهيم انتزاعي برخاسته از اين خدايان را در درون خود و در باور مردمان حفظ نمودند. اين فاصله‌گرفتن از خدايان اساطيري بطور كامل نبوده و آدمي كه مجذوب قدرت بی پایان خداوندان مادینه  استوره‌اي خود بود، با اقدامي نمادین  بخشي از قدرتخارق العاده ی  زنانه آنها را  به شکل های  داستان‌هاي فلوکلور   جاي داده (چهل گیسو)و قسمتي ديگر را هم به صورت زن برتر در ادبيات خود زنده مي‌كند .
آناهيتا و اشي از جمله ايزدبانوهاي ايراني مي‌باشند كه در جاي‌جاي نوشته‌هاي باستاني جلوه گری می کنند .در ميان امشاسپندان به  زبان اوستايي، سه امشاسپند نخستين يعني وهومن – اشه‌وهيشته و خشتره‌وئيريه، نرينه، و سه امشاسپند بعد يعني سپنته‌آرمئيتي و هئوروتات و امرتات از نظر لغوي، مادينه‌هستند . از سوي ديگر با نگرشي ژرف در معناي اين سه نيروي اهورايي
سپنته‌آرمئي‌تي: مهرورزي افزاينده كه بعدها به شكل سپندارمذ يا اسفند تغييرشكل داده است كه در باور باستان، زمين نماد آن است .
هئوروتات: رسايي كه زايش، بالندگي و خروش آب‌ها و چشمه‌ها در ذهن ايراني يادآور اين نيروي خدايي است.
امرتات: بي‌مرگي و جاودانگي كه رويش و بالندگي گياهان و سبزينگي، نماد باستاني آن است
مي‌توان به این نتیجه رسید که  ریشه ی  اصلي اين سه امشاسپند، مهرورزي و عشق بي‌آلايش و ازخودگذشتگي و پروراندن و زايندگي است و نشانگر اهميت نقش زن و مادر در انديشه و باور انسان نخستين و ايرانيان باستان است.  اگر در باور ايراني مرد داراي قدرت مردانگي و تفكر و خردورزي بيشتري است، در برابر آن زن نيز داراي مهرورزي، عشق پاك، پاكدامني و ازخودگذشتگي فراوان‌تري است كه هیچکدام به تنهایی راه بجایی نخواهند برد و با یکدیگر به کمال و پویایی می رسند. در گاهان ، اشوزرتشت خوشبختي بشر را وابسته به ميزان دانش و خرد انسان مي‌داند نه جنسيت و قوميت و رنگ و نژاد. و از ديدگاه وي همه انسان‌ها ...همه زنان و مردان...داراي حقوق یکسانند. او دختران را در گزينش همسر آزاد شمرده و عشق پاك و دانش نيك را دو معيار اصلي مي‌داند و خوشبختي همسران جوان را در زندگي زناشويي در اين مي‌داند كه هر يك بكوشند تا در راستي از ديگري پيشي جويند.
اين نوع تفکر در دورانی از تاریخ که  در  بسياري از سرزمين‌ها و فرهنگ‌هاي جهان باستان،  فرزند دختر داشتن را ننگ می دانستند و حتي گاهي پس از تولد  زنده در گور می کردندبسیار قابل تامل است. در ايران باستان زن همكار و همفكر مرد در زندگي زناشويي و حتي گاهي در زمينه حقوقي( ديني و مذهبي) جنگ و پهلواني بوده‌است!
پیشا پیش روز مادر بر  همه ی مادران بزرگوار ایرانی شاد  باد..

۱ نظر:

kooshan گفت...

یک وبلاگ عالی و مطالب بسیار باارزش از کسی که انتظارش را داشتم.سپاس بانوی نازنین پیروز و پاینده باشید با خوشبختی مداوم تا به نهایت بودنتان