۱۳۸۸ مرداد ۱۰, شنبه

دست های بسته

تا حالا به این موضوع فکر کردید؟ که چرا،هر وقت دعا میکنیم ،دست هامون را بالا میبریم!
هر وقت خدا را صدا می زنیم باز به آسمان نگاه میکنیم!
فکر کنم شاید چون بزرگ و دور از دسترس و تصور بنظر میرسد ..نا خود آگاه ما را به یاد آسمان
بزرگ وبی نهایتها می اندازد.و براستی :
آسمان همیشه برای انسان زمینی پر از راز بوده و هست . و هم چنین الهام بخش...
خورشید و ستارگان و سیاره ها و شهاب ها سال هاست از اون بالا ما رو می بینند.و شاید خیلی
چیز های دیگر که ما از وجودشان بی اطلاعیم!
در واقع ما از این پایین آنها را نگاه می کنیم اما در نها یت خود خواهی، فکر میکنیم که این - آن ها
هستند که به ما چشمک می زنند اصلن برای ما ساخته شده اند!(شاید هم نگاه کنند)!
حتی ساقط شدن شهاب سنگ ها را به خودمان ربط می دهیم و در آن لحظه آرزو میکنیم!
براستی چرا فکر میکنیم همه ی دنیا برای ما ساخته شده؟ همه چیز مال ماست؟
تازه نه به طورمساوی .هر کسی زورش بیشتر ه سهم بیشتری برمی دارد...تازه بعضی ها سهم
همه رو می خواهند !حتی به جای بقیه هم فکر می کنند!
راجع به چگونگی بودن یا نبودن خواستن ها و نخواستن های بقیه نظر میدهند!حتی قانون
درست می کنند.
اما آن ها که به آسمان نرفتند..ماورا رو ندیدند..مثل ما هستند...نه، شاید هم ناتوان تر ازما !
چون دست های ما باز و هنوز به سمت بالاست.ما به آسمان نگاه میکنیم.پشتوانه ی ما
امید واریست...به یک قدرت بی انتها!
.ولی ..دست های آن ها بسته است و آویزان..خیره به آینه ای که روبروی خود آیخته اند نگاه میکنند!
بدون هیچ امیدی...

۱ نظر:

ناشناس گفت...

کی دلش اومده به این مطلب خوشکل کامنت نده؟
خدا.. ستاره.. دستهای روبه اسمون.. عجب!!!
ولی من تا حالا دستامو بالا نبردم چون خدا رو همین دورو بر میبینم.من هروقت خدا رو صدا میکنم چشمهامو به دیوار.. به کمد.. به در.. به پنجره..به حیاط به هرچه که دورو برم هست می گردونم و گاهی از درون بهم جواب میده.. هروقت عصبانی یا گله مند یا غمگینم صدای درونم بهم کمک میکنه و من فکر میکنم اون خداییه که صداش میکنیم.
البته این خدا با افریدگار بی همتایی که اسمونها و کائنات رو اداره میکنه فرق داره.. اگه تا حالا اون خدا رو صدا میکردی به نظرم دیگه نکن چون گرفتاره و مسائل پیش پا افتاده بشری که ساخته دست خود بشر هم هست رو به خدای درون سپرده..
امیدوارم چیزی نگفته باشم که به نظرت کفر بیاد.