۱۳۹۰ اردیبهشت ۷, چهارشنبه

نمایی از هزار و چهار سد سال هولوکاست سیید: قتل عام زرتشتیان به دست شاه عباس


"اتر سوئدی (26 سپتامبر 1749 م . درگذشت ) در زمان طهماسبقلی خان (نادر شاه ) به ایران آمد و سفرنامه اش از سندهای بسیار گران بهای آن زمان است، درباره ٔ زرتشتیان نوشته: پس از بیست ماه اقامت در اصفهان و فرصتی که برای آموختن زبان فارسی داشتم با خود اندیشیدم که دیگر ضرورتی برای اقامت بیشتر در اینجا نیست در همان روزهائی که میخواستم از ایران بیرون بروم خبر مرگ نادرشاه پراکنده شد چون احتمال آشوب میرفت به اندرز دوستان خود زودتر راهی شدم در روز دوازدهم آوریل 1739 م . / 1152 هَ . ق .  با چند تن ارمنی وگرجی راه بغداد پیش گرفتیم ، در روز 27 آوریل رسیدیم به کنگاور در آنجا ویرانه ٔ آتشکده ای دیده میشودآنچنانکه در آنجا بمن گفتند هنوز چند تن از گبران در کنگاور بسر می برند اما دین خود را از دیگران پنهان میدارند و بظاهر مسلمان اند و نزد مردم چنین بشمار آیند؛تا زمان شاه عباس در سراسر ایران آتشکده های بسیاربرپا بود کوه البرز و سرزمینهای فارس و خراسان از این آتشکده ها برخوردار بود همه جای ایران گبران میزیستند شاه عباس آنان را یکسره نابود کرد و آتشکده های آنان را ویران ساخت و آنان را ناچار کرد که بدین اسلام درآیند و یا از ایران بیرون روند هزاران هزار از آنان به هند روی آوردند سرزمین ایران که پیش از این کم جمعیت بود پس از این پیش آمد کم جمعیت تر گردید و دیگر نتوانست از این کاهش سربلند کند در هیچ جای ایران ندیدم که گبرها به ظاهر شناخته شوند بجز در یگانه ده .
گزارش این جهانگرد سوئدی گواهی دیگر است بر آنچه که ما «هولوکاست سپید» می نامیم: قتل عام برنامه ریزی شده ی بومیان زرتشتی ایرانزمین به دست سپاه اسلام؛ زرتشتیان، یعنی بومیان ایرانزمین، راه های زیادی برای زنده ماندن نداشتند؛ آن ها یا پیکار می کردند، مانند بابک و مازیار و سندباد، و تا آخرین قطره ی خون با بربریت برامده از حجاز و آئین زرتشتی کُش و کوروش ستیز محمدی نبرد می کردند؛ یا می گریختند و رنج غربت و تبعید را به جان می خریدند؛ یا دین خود را پنهان می کردند و  ادای مسلمانی در می آوردند، و همانگونه که این سوئدی گزارش می دهد: " دین خود را از دیگران پنهان می دارند و به ظهار مسلمان اند و نزد مردم چنین به شمار می آیند"؛

و آن عده نیز که با تاب آوردن هزار رنج و درد و زخم، دین پاک و فرهنگ اهورایی خود را نگه می داشتند و سرزمین هزاران ساله ی نیاکان خود را ترک نمی کردند، با تیغ برهنه ی اسلام سلاخی می شدند، آنچنان که شاه عباس صفوی، گسترش دهنده ی خونخوار و متعصب شیعه، فرزندان زرتشت و کوروش را با تیغ تیز اسلام شیعه اش سلاخی کرد، کاری که از همان آغاز ورود آئین محمدی به ایرانزمین، با مردانی چون خالد بن ولید و سعد ابن ابی وقاص آغاز شد؛
بر هر ایرانی اصیل است که این تاریخ خونبار و انباشته از توحش و بربریت ابراهیمی را از یاد
 نبرد و «هولوکاست سپید» را با صدای بلند به گوش وجدان های بیدار جهان بشری برساند؛

هیچ نظری موجود نیست: