۱۳۸۹ اردیبهشت ۲, پنجشنبه

آشنایی باعالم تاج قائم مقامی( ژاله )چکامه سرای زن ایرانی




عالمتاج قائم‌مقامی متخلص به ژاله چکامه سرای زن ایرانی بود که در جسارت فکر و اندیشه پیش کسوت فروغ فرخزاد و سیمین بهبهانی است .ژاله دو دهه قبل از پروین اعتصامی به دنیا آمد..اما متاسفانه از او بسیار کم می دانیم.زنی آزاد اندیش دردورانی چشم به جهان گشود که حق خواهی  و آزادگی برای زن چیزی جز رنج و تهمت به دنبال نداشت. اما روح آزادیخواه این زن شجاع حاضر به تسلیم در برابر سنت های نا عادلانه نبود.… در جایی که زن بودند را ننگ می دانستند سرود:

باکی از طوفان ندارم، ساحل از من دور نیست

تا نگویی گور توست این سهمگین دریای من

زیر دستم گو مبین ای مرد! کاندر وقت خویش

از فلک برتر شود این بینوا بالای مـــن

کهنه شد افسانه‌ات ای آدم! آخر گوش کن

داستانی تازه می‌خواند تو را حوای من

گر بخوانم قصه، گویی دعوی پیغمبری ست

زانچه در آیینه بیند دیده‌ی بینای من

 

ژاله در اواخر دوره قاجار در فراهان زاده شد. مادرش مریم یا گوهر ملک دخترمعین الملک بود و پدرش میرزا فتح‌الله، نبیرهٔ  قائم مقام فراهانی. او در پنج سالگی خواندن فارسی و عربی را نزد یک شیخ آغاز کرد و تا پانزده سالگی دروس دیگر را آموخت.
در پانزده سالگی همراه پدرش به تهران رفت و در سال ۱۳۱۷ ق. با دوست پدرش، علی مراد خان بختیاری که در خدمات لشکری و نظامی بود ازدواج کرد و پسرش،حسین پژمان بختیاری را به دنیا آورد. ازدواج آنها پس از هفت سال به جدایی انجامید و پژمان ابتدا تحت سرپرستی پدرش بزرگ شد و با مرگ علی‌مرادخان سرپرستی او بر عهده علی‌قلی خان سردار اسعد و جعفرقلی خان سردار اسعد درآمد تا آن که در ۲۷ سالگی نزد مادرش رفت و تا پایان عمر ژاله با وی بود.
به گفته پژمان، ژاله اواخر عمر را باخواندن کتابهای ادبی،تاریخ و نجوم سپری کرد و در5مهر 1326 ساعت یک بعدازظهر در سن ۶۳ سالگی درگذشت و درامامزاده حسن تهران به خاک سپرده شد.

تاج عالم گر منم بی‌گفتگوی

خاک عالم بر سرعالم کنی

باور این شاید برای خیلی ها کم باشد که درست صد سال پیش آنهم در یک کشور سنتی مرد سالار زنی از ازدواج ناخواسته با نام تن فروشی یاد کند.

ای ذخیرهء کامرانی‌های مرد

چند باید برده آسا زیستن؟

تن فروشی باشد این یا ازدواج؟

جان سپاری باشد این یا زیستن؟

عالم‌تاج قائم مقامی، مادرشاعرمعاصر، پژمان بختیاری‌است و دیوان اشعار؛ توسط ایشان در سال 1345 هـ ش به چاپ رسیده است.


منبع ویکی پدیا

۳ نظر:

پریسا گفت...

با کمال شرمنده گی نمی شناختمش!!
ممنونم چیستا جان میرم ازش بیشتر بفهمم

سارا گفت...

از شما چه پنهان منم نمی شناختمش !!

صدف گفت...

خیلی پست قشنگی فرستادین...آشنایی با هنرمندان و اهل قلم و فرهنگ ...

ممنون عزیزم