۱۳۸۹ آذر ۱۹, جمعه

«یادگار زریر» یا «ایاتگار زریران»

یکی از کتابهای بجا مانده از روزگارایران پیش از اسلام به زبان پهلوی کتاب یادگار زریران (یادگار دودمان زَریر) است.
یادگار زریران حماسه ی غم انگیزی است که از روزگارساسانیان بجا مانده و بر پایه نوشته‌ای کهن و اصیل از روزگاراشکانیان  است.
بنابر این ریشه‌های تاریخی نمایش سنتی سوگ ناک که امروزه به ما رسیده در پیش ازاسلام وجود داشته‌است. با گذشت زمان و دگرگونی‌هایی که از سوی نوحه‌سرایان و شبیه‌سازان هر عصر در نمایش،شیبه خوانی پدید آمده و با رویداد تاریخی و آیینی عاشورا ، این گونه نمایش در روزگارصفوی به اوج خود رسیده‌است. یعنی سیر و پویه تکاملی شبیه خوانی از سوگواری‌هایی که برسیاوش و پهلوان-نامه یادگار زریران می‌شده، آغاز شده و با داستان حسین   و رویداد عاشورا ادامه یافته‌است. داستان زریر قهرمان یادگار زریران همانندی شگرفی دارد با داستان عباس  برادر حسین در دشت کربلا. این کتاب یکی از منابع بسیار مهم  شاهنامه ی فردوسی بوده است. این متن ، در اصل به زبان پارتی و شعر گونه  بوده است، ولی به صورت كنونی آن به زبان و خط پهلوی است  و تنها بازسازی شعری برخی از بخش های آن امكان پذیر است.این کتاب درباره‌ی جنگ میان گشتاسپ و ارجاسپ تورانی و بیان دلاوری‌ها و جنگاوری‌های زریر و پسرش بَستور در این نبردها است.
هنگامی كه گشتاسب و پسران و برادران و شاه زادگان و ملازمان او، دین مزدیسنی را می‌پذیرند و خبر آن به خیونان( از نژاد هون و در اواسط دورهٔ ساسانی ساکن دشت‌های مرو واقع در کشورترکمنستان  کنونی بوده‌اند) می‌رسد، شاهآن ها  که ارجاسب( این نام در اوستا اَرِجِت اَسپَه آمده که به معنی دارنده اسب ارجمند است)داشت ، دونفر  را به نام های «بیدرفش» و «نام‌خواست» به عنوان پیک  به ایرانشهر می‌فرستد. «جاماسب» ( سالار اشراف در اوستا ) خبر ورود این دو را می‌دهد وآنها   به حضور گشتاسب بار می‌یابند و پیام ارجاسب را ابلاغ می‌كنند كه در آن از گشتاسب می‌خواهد دین مزدیسنی را رها كند و با وی هم كیش باشد و تهدید می‌كند كه در غیر این صورت، به ایرانشهر لشكر می‌كشد و آن جا را نابود می‌كند و مردمان را اسیر می‌گیرد. «زریر» ( برادر گشتاسب و سپه سالار او) به فرستادگان پاسخ می‌دهد كه: «گشتاسب دین مزدیسنی را رها نمی‌كند.» بیدرفش و نام خواست با این پیام بازمی‌گردند. جنگ درمی‌گیرد كه به پیش گویی جاماسب در آن بیست و سه تن از برادران و پسران گشتاسب، از جمله زریر و پادخسرو، برادران او و فرشادورد  پسر او، كشته می‌شوند.
سرانجام، آن چه جاماسب پیش گویی كرده،اتفاق می افتد . سپس «بستور»، پسر خردسال زریر، برای انتقام‌جویی به میدان می‌رود و بر سر تن بی‌جان پدر سوگ سر می‌دهد كه از نمونه‌های زیبای سوگ در ادبیات ایرانی است. آن گاه به كمك اسفندیار – پسر گشتاسب– پیروز می‌شود و ارجاسب و خیونان شكست خورده، می‌گریزند...


منبع ویکی پدیا






۱ نظر:

ناشناس گفت...

دستت واقعا درد نکنه این را نمی دانستم.