این روزها کمتر کسی ست که از رسانه های رسمی و غیر رسمی کشور ،شاهد انتشار آمار بالا و نگران کننده ی پدیده ی روسپی گری در کشور نباشد. همراه با اظهار نگرانی های بسیارو خطری که در اثر چنین پدیده ای جامعه را تهدید می کند.و از آن به عنوان یکی از معضلات بزرگ اجتماعی کشور یاد می شود!
در این میان،خانمهایی که خود را پاکدامن می دانند، با کراهت و انزجارو ابروان گره خورده چنین پدیده ی شومی را محکوم و افراد روسپی و یا بهتر بگویم تن فروش را شایسته ی بدترین مجازات می دانند و در بیشتر موارد نسبت به نزدیکان ذکور خود به دیده ی شک و تردید می نگرند!و بسیاری از آقایان به ظاهر محترم(شهروندان درجه ی یک) هم در حین همداستان شدن با این خانمهای عفیف، به طور شاید ناخود آگاه در هر کوی و برزنی بدنبال ردی از اینگونه افراد هستند!
کسانی که با گرفتن مبلغی پول و یا برای بدست آوردن و حفظ موقعیتی خاص تن خود را به اجاره ی خواستار خود در می آورند.(سکس).البته تن فروشی نه پدیده ی نو ظهوریست و نه مختص به کشورما..
تن فروشی داد وستدی است که برای به وقوع پیوستن آن ،چون دیگر معاملات ، نیازمند به یک فروشنده(بیشتر موارد زنان ) و خریدار(اغلب مردان) است.که در صورت نبودن هر یک معامله ای صورت نخواهد گرفت .داد وستدی که با انجام آن هر دو طرف به یک هدف مشترک خواهند رسید(بر آورده شدن خواسته هایشان) !
اما در این میان چیزی که برای من همیشه به عنوان یک سوآل بزرگ مطرح بوده ،این است :
با توجه به اینکه ، چنین داد و ستدی در اکثر جوامع بشری غیر اخلاقی و نادرست قلمداد می شود . چرا همیشه طرف فروشنده مورد بیشترین حمله ها و مجازاتها قرار گرفته و در بیشتر مواقع بنا به مصلحت، طرف خریدار یا نادیده گرفته میشود و یا تبرئه...براستی چرا؟؟
من فکر می کنم روسپی ها بر دو قسم هستند.کسانی که تن خود را می فروشد و کسا ن دیگر که روح خود را !.نفر اول اگر شرایط اقتصادی درستی بدست بیاورد تا بتواند از تنگا ی سخت زندگی(اقتصادی) خارج شود این شغل طاقت فرسا را برای همیشه کنار خواهد گذاشت. چرا که هیچ انسان معمولی در صورت داشتن امکانت کافی به سراغ کارهای سخت نخواهد رفت.هر چند ، در مورد این شغل خاص در بیشتر موارد صاحبان شغل هستند که افراد راانتخاب می کنند(بجز در مواردی استثنائی)حال به هر طریقی که بتوانند.
اما کسانی که بدنبال چنین کالاهایی هستند(خریداران - فاعلین) برای فرو نشاندن غرائض جنسی خود به چنین کاری مبادرت می ورزند که متاسفانه در اثر تکرار زیاد تبدیل به روزمره گی و یا بهتر بگویم تنوع طلبی بیمارگونه میشود.(بخصوص در کشورهایی چون کشور ما که با پشتوانه ی مذهب و قانون بر خواسته از چنین تفکری ) این افراد هرگز مایل نیستند دست از این نوع تنوع طلبی بردارند.اصلن آنرا حق مسلم خود می دانند!!
آری دوستان -در کشوری که حاکمان مذهبی آن برای انسان و انسانیت تره هم خورد نمی کنند.چه شده که در رسانه ها ی وابسته به آن( و غیر وابسته )دم از آمار بالای فحشامی زنند؟؟ و فریادهای وا اسفشان گوش ملت را کر کرده!همان کسانی که با قانونمند کردن اینگونه هرزه گردی ها..مهر تایید بر رفتارهای غیر اخلاقی برخی شهروندان زده اند...تا حتا اندک ندای وجدانی هم که ممکن است در مغزهای بیماراینگونه افرادباشد را خاموش کرده و با خیالی آسوده و داشتن مجوز رسمی و قانونی روسپی گری ،به اعمال غیر متمدنانه ی خود ادامه می دهند.و هرگز خود را در مقابل هر آنچه که می کنند پاسخگو ندانند..
بی خبر از آنکه، اولین قربانی چنین رفتاری، عشق و دوستی ست ..تنها چیزی که با هیچگونه چک سفیدی قابل خریدن نیست.و نبودنش در زندگی فاجعه بار و دیوانه کننده ست.
نغمه ی روسپی
بده آن قوطی سرخاب مرا
رنگ به بی رنگی ی خویش
روغن ، تا تازه کنم
پژمرده ز دلتنگی خویش
بده آن عطر که میشکین سازم
گیسوان را و بریزم بر دوش
بده آن جامه ی تنگم که کسان
تنگ گیرند مرا در آغوش
بده آن تور که عریانی را
در خمش جلوه دو چندان بخشم
هوس انگیزی و آشوبگری
به سر و سینه و پستان بخشم
بده آن جام که سرمست شوم
به سیه بخنی خود خنده زنم
روی این چهره ی ناشاد غمین
چهره ا یی شاد و فریبنده زنم
وای از آن همنفسی دیشب من که روانکاه و توانفرسا بود
لیک پرسید چو از من ، گفتم
ندیدم که چنین زیبا بود
وان دگر همسر چندین شب پیش
او همان بود که بیمارم کرد
آنچه پرداخت ، اگر صد می شد
درد ، زان بیشتر آزارم کرد
پر کس بی کسم و زین یاران
غمگساری و هواخواهی نیست
لاف دلجویی بسیار زنند
جز لحظه ی کوتاهی نیست
نه مرا همسر و هم بالینی
که کشدد ست وفا بر سر من
نه مرا کودکی و دلبندی
که برد زنگ غم از خاطر من
آه ، این کیست که در می کوبد ؟
همسر امشب من می اید
کاین زمان شادی او می باید
لب من ای لب نیرنگ فروش
بر غمم پرده یی از راز بکش
تا مرا چند درم بیش دهند
خنده کن ، بوسه بزن ، ناز بکش
خانم سیمین بهبهانی
پ ن - روسپی : در پهلوی رسپیک. (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). تلفظ قدیم رُسپی . (از فرهنگ فارسی معین ). زن فاحشه و بدکاره . (برهان قاطع) (ناظم الاطباء) (از فرهنگ فارسی معین ). زن قحبه .(از ناظم الاطباء) (غیاث اللغات ) (از شرفنامه ٔ منیری ). زنجه . (شرفنامه ٔ منیری ). جنده . زانیه . مخفف روسپید است . و این لفظ را بر زنان بدکاره برسبیل طعنه اطلاق کرده اند.
لاشی :صفت شخصی که فساد اخلاقی در ظاهر و رفتار او تجلی یافته باشد.
شخص فاسدی که ظاهر و رفتار زننده و مشمئز کننده دارد.لغت نامه ی دهخدا
در این میان،خانمهایی که خود را پاکدامن می دانند، با کراهت و انزجارو ابروان گره خورده چنین پدیده ی شومی را محکوم و افراد روسپی و یا بهتر بگویم تن فروش را شایسته ی بدترین مجازات می دانند و در بیشتر موارد نسبت به نزدیکان ذکور خود به دیده ی شک و تردید می نگرند!و بسیاری از آقایان به ظاهر محترم(شهروندان درجه ی یک) هم در حین همداستان شدن با این خانمهای عفیف، به طور شاید ناخود آگاه در هر کوی و برزنی بدنبال ردی از اینگونه افراد هستند!
کسانی که با گرفتن مبلغی پول و یا برای بدست آوردن و حفظ موقعیتی خاص تن خود را به اجاره ی خواستار خود در می آورند.(سکس).البته تن فروشی نه پدیده ی نو ظهوریست و نه مختص به کشورما..
تن فروشی داد وستدی است که برای به وقوع پیوستن آن ،چون دیگر معاملات ، نیازمند به یک فروشنده(بیشتر موارد زنان ) و خریدار(اغلب مردان) است.که در صورت نبودن هر یک معامله ای صورت نخواهد گرفت .داد وستدی که با انجام آن هر دو طرف به یک هدف مشترک خواهند رسید(بر آورده شدن خواسته هایشان) !
اما در این میان چیزی که برای من همیشه به عنوان یک سوآل بزرگ مطرح بوده ،این است :
با توجه به اینکه ، چنین داد و ستدی در اکثر جوامع بشری غیر اخلاقی و نادرست قلمداد می شود . چرا همیشه طرف فروشنده مورد بیشترین حمله ها و مجازاتها قرار گرفته و در بیشتر مواقع بنا به مصلحت، طرف خریدار یا نادیده گرفته میشود و یا تبرئه...براستی چرا؟؟
من فکر می کنم روسپی ها بر دو قسم هستند.کسانی که تن خود را می فروشد و کسا ن دیگر که روح خود را !.نفر اول اگر شرایط اقتصادی درستی بدست بیاورد تا بتواند از تنگا ی سخت زندگی(اقتصادی) خارج شود این شغل طاقت فرسا را برای همیشه کنار خواهد گذاشت. چرا که هیچ انسان معمولی در صورت داشتن امکانت کافی به سراغ کارهای سخت نخواهد رفت.هر چند ، در مورد این شغل خاص در بیشتر موارد صاحبان شغل هستند که افراد راانتخاب می کنند(بجز در مواردی استثنائی)حال به هر طریقی که بتوانند.
اما کسانی که بدنبال چنین کالاهایی هستند(خریداران - فاعلین) برای فرو نشاندن غرائض جنسی خود به چنین کاری مبادرت می ورزند که متاسفانه در اثر تکرار زیاد تبدیل به روزمره گی و یا بهتر بگویم تنوع طلبی بیمارگونه میشود.(بخصوص در کشورهایی چون کشور ما که با پشتوانه ی مذهب و قانون بر خواسته از چنین تفکری ) این افراد هرگز مایل نیستند دست از این نوع تنوع طلبی بردارند.اصلن آنرا حق مسلم خود می دانند!!
آری دوستان -در کشوری که حاکمان مذهبی آن برای انسان و انسانیت تره هم خورد نمی کنند.چه شده که در رسانه ها ی وابسته به آن( و غیر وابسته )دم از آمار بالای فحشامی زنند؟؟ و فریادهای وا اسفشان گوش ملت را کر کرده!همان کسانی که با قانونمند کردن اینگونه هرزه گردی ها..مهر تایید بر رفتارهای غیر اخلاقی برخی شهروندان زده اند...تا حتا اندک ندای وجدانی هم که ممکن است در مغزهای بیماراینگونه افرادباشد را خاموش کرده و با خیالی آسوده و داشتن مجوز رسمی و قانونی روسپی گری ،به اعمال غیر متمدنانه ی خود ادامه می دهند.و هرگز خود را در مقابل هر آنچه که می کنند پاسخگو ندانند..
بی خبر از آنکه، اولین قربانی چنین رفتاری، عشق و دوستی ست ..تنها چیزی که با هیچگونه چک سفیدی قابل خریدن نیست.و نبودنش در زندگی فاجعه بار و دیوانه کننده ست.
نغمه ی روسپی
بده آن قوطی سرخاب مرا
رنگ به بی رنگی ی خویش
روغن ، تا تازه کنم
پژمرده ز دلتنگی خویش
بده آن عطر که میشکین سازم
گیسوان را و بریزم بر دوش
بده آن جامه ی تنگم که کسان
تنگ گیرند مرا در آغوش
بده آن تور که عریانی را
در خمش جلوه دو چندان بخشم
هوس انگیزی و آشوبگری
به سر و سینه و پستان بخشم
بده آن جام که سرمست شوم
به سیه بخنی خود خنده زنم
روی این چهره ی ناشاد غمین
چهره ا یی شاد و فریبنده زنم
وای از آن همنفسی دیشب من که روانکاه و توانفرسا بود
لیک پرسید چو از من ، گفتم
ندیدم که چنین زیبا بود
وان دگر همسر چندین شب پیش
او همان بود که بیمارم کرد
آنچه پرداخت ، اگر صد می شد
درد ، زان بیشتر آزارم کرد
پر کس بی کسم و زین یاران
غمگساری و هواخواهی نیست
لاف دلجویی بسیار زنند
جز لحظه ی کوتاهی نیست
نه مرا همسر و هم بالینی
که کشدد ست وفا بر سر من
نه مرا کودکی و دلبندی
که برد زنگ غم از خاطر من
آه ، این کیست که در می کوبد ؟
همسر امشب من می اید
کاین زمان شادی او می باید
لب من ای لب نیرنگ فروش
بر غمم پرده یی از راز بکش
تا مرا چند درم بیش دهند
خنده کن ، بوسه بزن ، ناز بکش
خانم سیمین بهبهانی
پ ن - روسپی : در پهلوی رسپیک. (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). تلفظ قدیم رُسپی . (از فرهنگ فارسی معین ). زن فاحشه و بدکاره . (برهان قاطع) (ناظم الاطباء) (از فرهنگ فارسی معین ). زن قحبه .(از ناظم الاطباء) (غیاث اللغات ) (از شرفنامه ٔ منیری ). زنجه . (شرفنامه ٔ منیری ). جنده . زانیه . مخفف روسپید است . و این لفظ را بر زنان بدکاره برسبیل طعنه اطلاق کرده اند.
لاشی :صفت شخصی که فساد اخلاقی در ظاهر و رفتار او تجلی یافته باشد.
شخص فاسدی که ظاهر و رفتار زننده و مشمئز کننده دارد.لغت نامه ی دهخدا
۴ نظر:
متاسفانه یک نوع دیگرش رو هم من دیدم و اتفاقن در همین کتابم کابوس من ایران نقش مهمی داره.اونهایی که آزادی دوست یابی ندارند و تنها هستند اونهایی که عاشقیشون جرمه و اونهایی که به هیچ چیز دل خوش نیستند و برای فرار از نمی دانند چی و همه چی!! تن می بخشند در حالیکه نه لذت می برند و نه پول می گیرند.یک نوع جدید دیگری هم دیدم اونهایی که با دوست پسرهای رنگارنگ می خوابند به امید اینکه ازدواج در کار باشه.این قسم هم بیچاره است و نوعی روسپی که از بس حقی در جامعه ندارد به بیراهه رفته است.
مثل همیشه جالب و خواندنی بود.
خیلی درست و نوشتی دست گلت درد نکنه.من وبلاگ شما را همیشه دنبال می کنم
mage ma aslan zane rooospi darim joz be jabre jameee va sahrayet???man weblogeto khoondam az shery ke baraye soltanpoor neveshty khosham oomad.
honarman va azadeye bozorgi boood
ارسال یک نظر