۱۳۸۸ دی ۹, چهارشنبه

سخنی بادوستان


 بعد از گذشت سی سال از شروع حکومت اسلامی د ر سرزمین عزیزمان ایران ؛ حال دیگر

 همگان دریافته اند که بارژیمی طرف هستند که ماندگاریش را در خشونت و سر کوب  هر

 چه بیشتر بر علیه مخالفان خود می بیند.خشونت بی چون و چرایی که حتا دامن عده

 ی بسیار زیادی از بنیانگذارنش را هم گرفته ست . .بقای  این رژیم با خشونت ؛بربریت

 و جنایت، پیوندی نا گسستنی دارد.و از هر فرصتی برای دامن زدن به آن استفاده

 میکند. که نمونه های آن را در طی چند ماه گذشته به لطف دوربین های موبایل و

 زحمات عزیزانی که این فیلم ها را تهیه کرده اند را به روشنی می بینیم.یک عده

 انسان نما و مزدور..به شکل فجیع و غیر انسانی به جان همو طنان خود می افتند و

 با پشتوانه ی قانونی که باید پاسدار جان و مال مردم باشند چه جنایت ها که خلق

 نکرده اند و نمی کنند.. .خوب  بالطبع هر عملی عکس العملی را به دنبال خواهد داشت..این

 قانون است.امنظورم مقابله به مثلی است که روز عاشورا بعضی از هموطنان عزیز

 من  بعد از ما ه ها صبوری به آن دست زدند.و بازتاب های متعددی بین افراد مختلف

 درون و بیرون کشورداشته است...مقابله به مثل روش زیبایی برای تلافی شاید نباشد..اما

 نوعی تخلیه ی روانی محسوب میشود که به مرور زمان غیر قابل کنترل گشته  و

 تبدیل به عادت خواهد شد.واین درست همان چیزیست که حکومت

 جنایتکاراشغالگربه دنبال آن است ..تا با خیال راحت به سرکوب و کشتار مخالفان

بپردازد . و سر انجامش جنگ داخلی و تبدیل کشور عزیزمان به کشوری چون افغانستان

 و یا عراق خواهد بود . با توجه به اینکه شعار جنبش سبز از آغاز تا کنون مبارزه ی مدنی بوده

 ؛.سوآلی که مطرح می شود این است که چه باید کرد؟نمی توان نشست و کتک خورد

 و تحقیر شد؟این خشم سرکوب شده را چگونه می توان مهار کرد؟ اینجاست که فکر

 می کنم باید از ذهن های خلاق کمک گرفت .پیدا کردن راه هایی بدون خشونت و پر

 اثر برای مبارزه...من فکر میکنم هر کسی می تواند به نوبه ی خودبا جستجو راه

 های خوبی برای مبارزه ی مدنی و نه قرون وسطایی (که مورد علاقه ی ملا هاست)

  پیدا کند.آره دوستان با کمک هم ما می توانیم ریشه ی این گیاه هرز را بخشکانیم.




هیچ نظری موجود نیست: