بعد از گذشت سی سال از شروع حکومت اسلامی د ر سرزمین عزیزمان ایران ؛ حال دیگر
همگان دریافته اند که بارژیمی طرف هستند که ماندگاریش را در خشونت و سر کوب هر
چه بیشتر بر علیه مخالفان خود می بیند.خشونت بی چون و چرایی که حتا دامن عده
ی بسیار زیادی از بنیانگذارنش را هم گرفته ست . .بقای این رژیم با خشونت ؛بربریت
و جنایت، پیوندی نا گسستنی دارد.و از هر فرصتی برای دامن زدن به آن استفاده
میکند. که نمونه های آن را در طی چند ماه گذشته به لطف دوربین های موبایل و
زحمات عزیزانی که این فیلم ها را تهیه کرده اند را به روشنی می بینیم.یک عده
انسان نما و مزدور..به شکل فجیع و غیر انسانی به جان همو طنان خود می افتند و
با پشتوانه ی قانونی که باید پاسدار جان و مال مردم باشند چه جنایت ها که خلق
نکرده اند و نمی کنند.. .خوب بالطبع هر عملی عکس العملی را به دنبال خواهد داشت..این
قانون است.امنظورم مقابله به مثلی است که روز عاشورا بعضی از هموطنان عزیز
من بعد از ما ه ها صبوری به آن دست زدند.و بازتاب های متعددی بین افراد مختلف
درون و بیرون کشورداشته است...مقابله به مثل روش زیبایی برای تلافی شاید نباشد..اما
نوعی تخلیه ی روانی محسوب میشود که به مرور زمان غیر قابل کنترل گشته و
تبدیل به عادت خواهد شد.واین درست همان چیزیست که حکومت
جنایتکاراشغالگربه دنبال آن است ..تا با خیال راحت به سرکوب و کشتار مخالفان
بپردازد . و سر انجامش جنگ داخلی و تبدیل کشور عزیزمان به کشوری چون افغانستان
و یا عراق خواهد بود . با توجه به اینکه شعار جنبش سبز از آغاز تا کنون مبارزه ی مدنی بوده
؛.سوآلی که مطرح می شود این است که چه باید کرد؟نمی توان نشست و کتک خورد
و تحقیر شد؟این خشم سرکوب شده را چگونه می توان مهار کرد؟ اینجاست که فکر
می کنم باید از ذهن های خلاق کمک گرفت .پیدا کردن راه هایی بدون خشونت و پر
اثر برای مبارزه...من فکر میکنم هر کسی می تواند به نوبه ی خودبا جستجو راه
های خوبی برای مبارزه ی مدنی و نه قرون وسطایی (که مورد علاقه ی ملا هاست)
پیدا کند.آره دوستان با کمک هم ما می توانیم ریشه ی این گیاه هرز را بخشکانیم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر