۱۳۸۸ اسفند ۶, پنجشنبه

خود سوزی زنان شیوه ای بسیار دردناک برای پایان دادن به زندگی!

 خیلی وقت بود تصمیم داشتم راجع به خود سوزی زنان بخصوص در استان ایلام که سالهاست به شکل اپیدمی در آمده ؛مطلبی بنویسم اما هر بار به وسواسی عجیب دچار می شدم تا اینکه این مطلب را در وب سایت بی بی سی دیدم به نظرم جالب رسید. نویسنده کوتاه و مفید موضوع را مورد بررسی قرار داده . خود کشی به شیوه ی خود سوزی یکی از دردناک ترین و فجیع ترین نوع از میان بردن خود است. و کسی که این شیوه را برای رفتن انتخاب می کند به معنای واقعی کلمه باید وجودی پراز خشم وانزجار نسبت به خود و فضایی که در آن زندگی میکند داشته باشد.تا حالا به ساقط شدن یک شهاب توی آسمان نگاه کردید؟
 خودسوزی زنان در ایران یکی ازموضوعاتی است که در سه دهه اخیر فعالان حقوق زنان و کارشناسان در تلاش برای کنترل و کاهش آن اقداماتی انجام داده اند. اما این مسئله همچنان در ایران دیده می شود.

به تازگی مدیرکل آسیب دیدگان بهزیستی ایران اعلام کرده که وضعیت خودکشی زنان در استان های غربی نگران کننده است و اکثر آنها زیر ۳۰  سال هستند. او همچنین گفته که آمار خودسوزی زنان در ریوان و دیوان دره از توابع استان ایلام از بحران عبور کرده است.
خودسوزی زنان یکی از بزرگترین آسیب های اجتماعی در استان های غربی ایران است. این معضل در سه دهه اخیر بارها مورد بحث کارشناسان و دست اندرکاران امر قرار گرفته اما به اعتقاد صاحبنظران این اقدامات موثر نبوده است. دلایل مختلفی برای خودسوزی زنان مطرح می شود.
خودسوزی زنان در ایران ریشه در خشونت دارد روحی شفیعی از فعالان حقوق زنان خشونت را از مهمترین دلایل خوسوزی زنان عنوان می کند و توضیح می دهد که در خلال این ۳۰ سال، ایران سالها درگیر جنگ بوده و سپس قوانین نابرابر و قوانینی که علیه زنان بوده، به خشونت خانگی علیه زنان دامن زده است.
براساس تحقیقاتی که خانم شفیعی انجام داده است، دلیل بالا بودن آمار خودسوزی در گیلان شهر، لرستان، کردستان و استان های غربی خشونت علیه زنان در این مناطق بیشتر است. "خشونت دولتی و رسمی در قانون که در هر جایی دیده می شود، تنش های سنتی را افزایش می دهد که در بخش هایی از ایران سنت ها قوی تر هستند."
میترا خلعتبری، روزنامه نگار در آلمان نیز معتقد است خودسوزی زنان در ایران ریشه در مسائل مختلفی دارد اما این مسائل تاکنون مورد توجه قرار نگرفته است.
خانم خلعتبری می گوید: "مشکلات خانوادگی، اعتقادات مذهبی، جامعه ای که از آن به عنوان جامعه مردسالار یاد می کردند، ازدواج زود هنگام، ازدواج اجباری، فقر و شکلات اقتصادی نادیده گرفتن حقوق قردی و اجتماعی زنان از عمده ترین دلایل خودسوزی آنها در ایران است و چنان فضای بازی برای تحقیق و کند وکاو در این خصوص تاکنون نبوده است."
بر اساس آمارهایی که در گذشته منتشر شده استان ایلام بیشترین آمار خود سوزی زنان در کشور را دارا است و سالانه ۴۳۰ زن در این استان دست به این عمل می زنند. برخی کارشناسان معتقدند خودسوزی زنان بیشتر در میان اقشار کم سواد و فقیر رخ می دهد اما گروه دیگری از کارشناسان این مسئله را نفی کرده و خودسوزی را تنها وابسته به گروه خاصی نمی دانند.
یکی از این زنان می خواست از شوهرش طلاق بگیرد اما نمی توانست و شوهر طلاقش نمی داد. یک روز سر زده به خانه می آید و شوهرش را با زن دیگری می بیند، در بحثی که با هم می کنند، زن روی خودش نفت می ریزد و خود را آتش می زند. شوهر تماشا می کند تا زن بسوزد، بچه چهار ساله شلنگ آب را روی مادر می گیرد که مادر را از سوختن نجات دهد، متاسفانه مادرش فوت می کند. این زن تحصیلات دانشگاهی داشته و شوهرش معتاد بوده است
خانم شفیعی با اشاره به دو نمونه از زنانی که خوسوزی کرده اند، می گوید: "یکی از این زنان می خواست از شوهرش طلاق بگیرد اما نمی توانست و شوهر طلاقش نمی داد. یک روز سر زده به خانه می آید و شوهرش را با زن دیگری می بیند، در بحثی که با هم می کنند، زن روی خودش نفت می ریزد و خود را آتش می زند. شوهر تماشا می کند تا زن بسوزد، بچه چهار ساله شلنگ آب را روی مادر می گیرد که مادر را از سوختن نجات دهد، متاسفانه مادرش فوت می کند. این زن تحصیلات دانشگاهی داشته و شوهرش معتاد بوده است."
خانم شفیعی همچنین ادامه می دهد که خواهر این زن نیز چندی بعد به دلیل افسردگی و شرایطی که داشته دست به خودسوزی می زند و این شرایطی است که" زندگی برای این زنان فراهم کرده است".
برخی صاحبنظران با انتقاد از نحوه سرپوش گذاشتن بر این اخبار و همچنین عدم آموزش خانواده ها برای برخورد با افرادی که دست به خودسوزی زده اند، این برخورد را یکی از دلایل عدم کاهش موارد خودسوزی و نداشتن آمار دقیقی از این افراد عنوان می کنند.
میترا خلعتبری که پیشتر به عنوان خبرنگار حوادث در ایران فعالیت داشت می گوید: "در یکی از پرونده های ارجاع شده به دادگاه خانمی بر اثر مزاحمت های خواستگار قبلی و نبودن راه قانونی برای برخورد با این خواستگار، دچار جنون آنی شده و دست به خودسوزی می زند. در دادگاه این خانم با وضعیتی که داشت از خواستگار قبلی اش شکایت می کرد و برخورد بازپرس و قاضی پرونده جالب بود که به این زن می گفت شما باید رضایت دهید، مسئله خاصی نیست و شما شکایت خاصی نکردید و خودتان دلتان خواسته خودسوزی کنید و حال باید رضایت دهید."
خانم خلعتبری همچنین اضافه می کند که در همین حال این نوع خبرها هم از طرف خانواده این اشخاص و هم از طرف مراجع قضایی خیلی سانسور می شد. مراجع قضایی معتقدند که خودسوزی زنان مسئله ای نیست که در روزنامه ها درج شود.
خانم شفیعی نیز معتقد است بر موارد خودسوزی سرپوش گذاشته می شود و تاکید می کند که خوسوزی زنان مسئله ای خانگی است اما به مسائل اجتماعی باز می گردد.
خانم شفیعی می گوید:" این از مسائلی است که دولت ایران نمی خواهد به ریشه اش پرداخته شود. خانواده ها هم بر روی این مسئله سرپوش می گذارند و نمی خواهند که موضوع علنی شود. "


نزدیک به سه دهه است که موارد خودسوزی زنان در ایران هر از چند گاهی در رسانه ها منتشر شده و استان های غربی ایران بیشترین آمار این معضل اجتماعی را به خود اختصاص داده اند. به اعتقاد کارشناسان مهمترین راهکار برای کاهش این معضل امنیت حقوقی و قضایی زنان و ترویج فرهنگ حمایت از حقوق زنان است که به باور صاحبنظران حقوق زنان در ایران مورد بی توجهی واقع شده و تلاش های انجام شده برای احقاق ان نیز با سرکوب مواجه می شود.




 http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2010/02/100223_l21_immolation_women.shtml






۶ نظر:

بهاره گفت...

خود سوزی دردناکه...بخصوص اگر موفقیت آمیز نباشه...مطلب جالبی بود...

ناشناس گفت...

"به اعتقاد کارشناسان مهمترین راهکار برای کاهش این معضل امنیت حقوقی و قضایی زنان و ترویج فرهنگ حمایت از حقوق زنان است"

امنيت زن؟ حمايت از زنان؟ اونم تو ج.ا. !
خب بگين بدبختانه فعلن راه حل نداريم!

ناشناس گفت...

همینطوره گیگا جان راه حلی وجود نداره...بدبختانه در افغانستان هم این روش بشدت رواج داره...و واقعن دردناکه!!چون بعضی مواقع به مرگ ختم نمیشه و این بیچاره ها مجبورند با چهره ای کاملن سوخته به زندگی درناک خود ادامه دهند..
چیستا

اگریفونت گفت...

سلام بر چیستای عزیز. خوشحالم که اثری ازت اینجا پیدا کردم و اتفاقا چه وبلاگ پربار و پر مطلبی. باید حسابی وقت بذارم برای خوندن مطالب. از این به بعد حتما سر خواهم زد و استفاده خواهم کرد و لذت خواهم برد و عرض ادب خواهم کرد.خوش باشی چیستا جان

chista گفت...

اگریفونت عزیز دوست بسیار خوبم..ممنون از اینکه به یاد من هستی و شرمنده ی لطفت..خوشحال میشوم به من سربزنید.

پریسا گفت...

یاسوج هم یکی‌ از شهرهایی هستش که من زنان زیادی رو دیدم اینکار رو میکنند.و دقیقا همونطور که شما گفتی‌ حقوق زن در این مناطق بی‌ معناست..مذهب زدگی و شعار زدگی و شهوت پرستی‌ تو این شهری که زندگی‌ کردم و اطمینان دارم!! بیداد میکنه.
مردها مکرر و به وفور زن میگیرند و بچه دار میشن.حتا قشر تحصیل کرده.
دوست ۳۰ و چند ساله یی اونجا داشتم که خودش مادر ۴تا بچه ۱۶،۷ ساله بود.من اون موقع ۱۹سالم بود.
همیشه حسرت زندگی‌ به قول خودش ما شهریها رو میخورد.
انگار ما از یک کره دیگه بودیم.حال اینکه پدرش دبیر بازنشسته بود،یعنی‌ لیسانس داشت اونهم لیسانس ۳۰ و چند سال پیش تهران!!یعنی‌ اینها بعد از انقلاب ننگین خمینی بدتر شدن چون فضا ضد زن شد.
و مادرش که از خودسوزی مرده بود هم معلم بوده.
همیشه میگفت سرنوشت من هم سرنوشت مادرمه.
حیف ازش بیخبرم.