۱۳۸۸ بهمن ۳۰, جمعه

در باره ی جشن اسفندگان بیشتر بدانیم

اي آرمئي‌تي‌، اي نماد و نشانه ايمان و دوست داشتن، آن پرتو ايزدي را كه پاداش زندگاني سراسر نيك‌منشي است، به من ارزاني دار» (گات‌ها هات 43 بند يك)

«سپندارمز» يا «سپنتا آرمئي‌تي» ايزد بانوي زمين است و جشن اسفندگان يادآور اين امشاسپند سودرسان است.
آرمئي‌تي را فروتني، بردباري و فرمانبرداري معنا كرده‌اند و اين امشاسپند نماد و نشانه‌اي از اين معاني و افزودن بر آن، ايمان و فداكاري و مهر و محبت دانسته‌اند كه ياري‌رسان و پشتيبان زنان نيك و پارسا به شمار مي‌رود.
آيين بزرگداشت اين ايزد بانو و جشن اسفندگان هم‌اكنون در 29 بهمن ماه برگزار مي‌شود و در ايران باستان در روز پنجم از ماه اسفند بود. چون سپندارمز يا سپندارمزد نام پنجمين روز از روزهاي ماه زرتشتي است.
ابوريحان بيروني در كتاب آثار الباقياقيه آورده‌است: «اسفندارمز فرشته موكل بر زمين است...
سپندارمز در ماه سپندارمز به جهت يكي شدن نام روز با ماه عيد زنان بوده‌است و مردان به زنان هديه مي‌دادند.
اين رسم در شهرهايي چون اصفهان، ري و پهله و شهرهاي مركزي و غرب ايران باقي‌مانده‌است و به فارسي مزدگيران گويند.» چنان‌كه بيروني نيز اشاره كرده‌است، سپاس و ستايش مادران و زنان از ويژگي‌هاي اسفندگان است. در اين روز زنان و مادران لباس نو مي‌پوشند و انجام كارهاي خانه بر عهده پدران و فرزندان است. در اوستا مجموعه نوشته‌هاي دين و آئيني نيز بارها به زنان پارسا و نيك، درود فرستاده‌شده، جايگاه و مقام بلند معنوي براي آنها آرزو مي‌شود.
«…از بين زنان و مردان، كسي كه برابر آيين راستي ستايشش بهتر است، مزدا اهورا از آن آگاه است.
زنان و مردان را ما مي‌ستاييم… اين زمين را با زناني كه روي آن زندگي مي‌كنند، مي‌ستاييم. اي اهورامزدا مي‌ستاييم زناني را كه در اثر درستكاري و راستي سرآمد شده‌اند… ما مي‌ستاييم مردان و زنان نيك انديش كه در هر كشور با وجدان نيك بر ضد بدي قيام مي‌كنند… كدبانوي خانه را كه اشو و سردار اشو است مي‌ستاييم. زن پارسايي را مي‌ستاييم كه بسيار نيك‌انديش بسيار نيك‌گفتار، بسيار نيك‌كردار، فرهيخته باشد. اي اهورامزدا ما مي‌ستاييم ياري رسان را…»
و از سوي ديگر سپنته آرمئي‌تي در نقش مادي خود نگهبان زمين شناخته‌مي‌شود و اين به دليل ويژگي‌هاي مشترك زمين با زن مانند زايندگي، فروتني، مهرباني، بردباري و مهر و محبت شايسته است. سپندارمز، روز زن و زمين ناميده مي‌شود. پس هم‌اكنون در گاه‌شماري خورشيدي با روز بيست و نهم ماه بهمن برابر شده است و براي گراميداشت زمين و زن گرفته مي‌شود. اسفندگان روز مادر، روز زن و زمين، گراميداشت همه فروزگان پسنديده نيكوي انساني كيش زرتشت است.
جايگاه وي در نزد اهورامزدا به گونه‌اي است كه ايزدان و ايزد بانواني چون آبان، آناهيتا و ماراسپند به همكاري وي گمارده‌شده و به فرمان اهورا با اين دستياران مينوي، زمين پاك نگاه داشته مي‌شود. اين ايزد بانو به همراه دستياران خويش و ديگر مينويان با تيرگي‌ها مي‌جنگند تا خورشيد را در روز ديگر از خاوران بيرون بياورند. برپايه باورهاي مزديسنا، سپندارمزد موكل بر دوازده ماه سال و پنجمين روز از هر ماه است و در ايران باستان پنجمين روز از ماه اسفند جشني بزرگ بر پا مي‌شد و به آن جشن اسفندگان گفته‌مي‌شد. اين جشن به نام‌هاي ديگر نيز نامبردار بوده؛ جشن مزدگيران، مژده‌گيران و گژدم. اين جشن به جشن زنان نيز معروف بوده و زنان در اين روز از همسران خود هدايايي دريافت مي‌كردند. ويژگي‌هاي اين ايزد بانو در نوشته‌هاي ديني شخصيت مادرانه و بردبارش بوده‌است. در آيين مزديسنا براي اين ايزد بانو دشمنان بزرگي برشمرده‌شده؛ بزرگترين اين دشمنان «تروميئتي»، ديو غرور و نخوت است. در اين آيين، اهورا، نماد زميني سپندارمزد را «بيدمشك» قرار داده و خويشكاري وي را پرورش آفريدگان و گسترنده چراگاه‌ها مقرر كرده‌است.
اين ايزدبانو جايگاه ويژه‌اي نزد ايرانيان باستان داشته‌است. در اين باورها فرمان برداشتن تيروكمان از سوي وي به آرش داده‌شد تا به آن مرز ايران و توران تعيين شود. و سپندارمزد با رخصت از منوچهر به پرسش‌هاي افراسياب بد كنشت پاسخ گفت و آب به ايران شهر باز آمد.

منابع :

1- آيين اختيار نوشته كورش نيكنام

2- دوهفته نامه امرداد شماره 154









۶ نظر:

ناشناس گفت...

چون دیگر مطالب زیبا بود و خواندنی.
سارا

donya گفت...

مثل کتابهای ۱۰۰۱ شب جادویی ولی‌ اصیل.قشنگه مرسی
‌بهت گفتم من کتابی‌ دارم که چاپ نشده یعنی‌ نزاشتن/ البته چه بهتر چون خام بود حالا که بهش نگاه می‌کنم میفهمم/
اسمش رو گذاشتم دخیوم؟؟ اسم قهرمان کتاب اهورا بود از یک خانواده زرتشتی در دهه ۱۰،۲۰ دوره رضا خان.خیلی‌ دوسش دارم چون از بچه گی ۶،۷ سالگی بهش ایمان داشتم.موضوع کتاب رو میگم.تناسخ..
دخیوم رو درست تلفظ می‌کنم؟ به معنای فرشته نگهبان زمستان.
امردات،آپامه،و و و از این اسمها هم توش دارم.اینها تلفظشون درسته؟
راستی‌ چیستا یک مطلبی برام امده از ماهی‌ قرمز که میذاریم سرت سفره عید.میگه ۸۰/۹۰ سال هست که وارد ایران شده و ربطی‌ به سفره ۷سین نداره.اطلاعی داری ؟ ممنون منتظر جواب هستم

سعید گفت...

مطلب جالبی بود
به اینم سر بزن بد نیست
http://bayaniye.blogspot.com/

ناشناس گفت...

دنیا جان امیدوارم کتابت را باتجاربی که الآن داری دوباره نویسی کنی مطمئنم با قلم روانی که داری بسیار خواندی خواهد شد...دخیوم را هم درس نوشتی در ضمن در مورد ماهی قرمز هم همینطور سابقه ی آنچنان طولانی نداره..وربطی هم به سفره ی هفت سین نداره..به موقعش راجع بهش پس میگذارم..
چیستا

ناشناس گفت...

سپاي گرامي چيستا

با اجازه يه چيزايي بي اجازه بگم براي دنيا جان:

1. خب ميدوني که هفت سين، در آغاز هفت چين بوده، هفت چيدني از زمين: گندم و جو و ...
و در کنار اون نمادهاي مقدس زندگي را ميذاشتن، آب، آتش ووو و حيوان ، نماد زندگي و حرکت، آن هم در آب مقدس

2. ماهي قرمز: نميدونم در ايران کهن ماهي سر سفره بوده يا نه، اما نژادي از ماهي قرمز هست که در دوره باستان از ايران به چين برده اند و بومي آنجا شده و ديگه خودمون نداريم! به اندازه ماهي قزل آلا ولي با ارزشي هزاران برابر، که از بيست هزار دلار تا بيش از 100 هزار دلار ارزش دارند. اکنون درچين و بويژه تايلند هست و آنها هم به شناسنامه و نژاد ايراني آن اذعان دارن. اگر خواستي، من عکس چندتا از اونا رو دارم.

ناشناس گفت...

از توضیحات گیگای عزیز بسیار سپاسگزارم..در زمان هخامنشيان در نوروز به روي هفت ظرف چيني غذا مي‌گذاشتند كه به آن هفت‌چين يا هفت چيدني مي‌گفتند

هفت شین هم در بعضی کتابها آمده.
در مورد ماهی در فرهنگ چین جایگاه بسیار خاصی دارد..حیوانات دریایی را بسیار دوست دارند ...و در نقاشی ها و نماد های کهنشان ما اژدها و ماهی را بسیار می بینیم..حتا طوری برنامه ی زندگیشان را تنظیم می کنند که در سال اژدها بچه دار شوند!!!
اما ایرانیان چینی ها و هندی ها پیشینه ی بسیار نزدیکی به یکدیگر دارند...آنقدر که بعضی مواقع برای من مایه ی شگفتیست!
چیستا.