۱۳۸۹ فروردین ۱۲, پنجشنبه

ساعت

   دیروز آمدم
  
   همین دیروز

   حال هستم

   همین حالا 

   و فردا ؟

   نمیدانم...

  من ازگردش دایره وار ساعت

  به دور یک نقطه ی ثابت

  بیزارم!

  از حرکت دو فلش

  بلند و کوتاه

  بدنبال هم

  گاهی دور 

 گاهی نزدیک

 و بعد یکی شدن

     تکرار

      تکرار 

     و باز هم    

       تکرار

  ما همه ساعتیم

  تیک تاک ـ تیک تاک

   گوش کن پژواک  

  یکنواخت صدایت را!!

            .........

   چه بیهوده بدنبال هم

  در تونلی استوانه ای

  که زمانش خوانیم

 می دویم،

 می چرخیم

 دور و نزدیک و با هم

 در یک لحظه

 فقط یک آن..

   ................

 یک مسابقه ی بی سرانجام

 نه برنده ای

  و نه، بازنده!

 دیروز خریده شدم

 امروز به دستی بسته

 و یا به دیواری آویخته ام

  فردا...

 چه بی معناست ،

 زمان!

 دیروز ـ  امروز  ـ فردا

 در یک دایره ی بسته

 تیک تاک ـ تیک تاک...


  آبان 1388

۷ نظر:

صدف گفت...

شعر قشنگی هست.چیستا جان
یه مطلب جالب بهت بگم من هم یه شعر گفتم(امروز) که جناب ساعت خودمون هم توش هست ولی حس من نسبت به ساعت کاملا" متفاوته.
داشتم به این فکر میکردم که احساس آدمها چقدر جالبه.
یک ساعت و برداشتهای مختلف
ممنون از پست قشنگت

ناشناس گفت...

چقدر این شعر به دلم نشست چیستا.بسیار دلنشین.بود.
سارا

پریسا گفت...

چیستا جان شاعرش شمایی؟متاسفانه من در زمینه شعر و شعر شناسی‌ ضعیفم.مثلا یادمه یک بار شعری اینجا بود که گفتید کار سعید سلطان پور بوده.حالا جالبه که این آقا رو به عنوان یکی‌ از قربانیهای جمهوری آخوندی خوب میشناختم!! حالا نکنه این شعر از یک آدم معروف جز شما باشه و آبروی من بره؟
yadam raft begam shere binaziri bood

chista گفت...

ممنون از لطفت پریسا جان این ازکار های خودمه..البته اگه بشه روش اسم شعر گذاشت!

پریسا گفت...

چیستا جان قالبت خیلی‌ خوشکله.یه کم البته دلگیر شدم.
پس ۱۰۰۰ آفرین به این طبع شعر.من زیاد شعر نمیخونم.خیلی‌‌ها هم هستند که هی‌ در پیت سرفه میکنند به بهانه شعر سپید و سیاه و نو و نیمایی میدن بیرون!! این ولی‌ خیلی‌ پر محتوا و به جا و با ضرب آهنگ به موقع شروع و تمام شده.
راستی‌ ممنون که با خرید کتاب حمایت می‌کنید.کاش می‌تونستم که به همه فقط هدیه کنم.

bibaki گفت...

چه شعر زیبایی چه تم تفکرانگیزی وای چه شده.فروغ آسوده بخواب چیستا بیدار است.رابعه بلخی تو نیز بخواب چون صدف هم بیدار است.خودم هم برم بخوابم که بیخوابی بدکوفتی است وقتی که شعری نتوانی سرود.بخوام امتیاز بدم به شعر فروغ و رابعه باید چه دردی تحمل کنم رابعه که اولین شاعر شهید زن بود یا فروغی که از شهید کم ندارد به جان سیاه فیروز.چیستا اما دهنم سرویس گردید تا توانستم این کامنت سراسر گوهر نشان را در وبلاگت بچپانم البته اگر از سد فیلترینگ گذار کرد و اجازه نشر یافت تا بینصیب نماند ولگردی و وبگردی چو منی.انا مشتری الدائم هذا الوبلاگ و ذلک الوبلاگ کاسمهو الصدف الحر فی الانتظار الدر بشکلا مباشر فی ثانی الشهر.الوداع یا فروغ و یا رابعه الحزایی.مع السلامه الی اللقا فی الدنباله

ناشناس گفت...

احساس شما از گذر عمر و نزدیک شدن به نقطه ی پایان در قالب شعر ستودنیست ..
پائیز88